• Create Account
Welcome To Body & Mind Training Institute Inc
   KUNG FU TO'A 
Learn Kung Fu TO'A from Master Mostafa Jalilzadeh
We Invite You to Participate in Our Weekly Talk Show
If you really WANT it, you have to LOVE it

 

You are here You are here: Talk Show Hardo

تاریخچه کونگ فو توآ

تاریخچه کونگ فو توآ به روایت تصویر و توضیح مختصر 

*****************************************************

 

سال ۱۳۶۲، مراسم کونگ فو توآ بمناسبت کمک به جنگزده ها در تبریز. سعید قربانی و پرویز زرین پنجه دو تن از همراهان کانون هنگام نشان دادن سوتو در حالت چینوی سوتو.

نکته، در آن شب بعداز فروش بلیطها و تکمیل شدن ظرفیت محل، مردم مشتاق با شکستن دروازه ورودی و هجوم به داخل استادیوم و نشستن در کف سالن حتی فضایی برای انجام مراسم نمانده بود که با فشار جمعیت به کنار توانستیم محیطی خیلی محدود برای عملیات رزمی آماده کنیم.

 

 

 

 

این تصویر نیز مربوط به همان شب در تبریز میباشد.

***

 

 اولین مراسم کونگ فو توآ بعداز انقلاب ۱۳۵۸ 

نکته، حضور شاه حسینی رئیس تربیت بدنی حکومت مهندس بازرگان در این مراسم.

***

 

سال ۱۳۵۴، مراسم افتتاح کلاسهای کونگ فو توآ در دانشگاه تهران. شالبندان ایستاده مصطفی جلیل زاده، حسین داوودی پناه و هوشنگ حبیب پور.

نکته، پنجه ها در کامیسما از حالت باز بصورت مشت و بسته درآمده.

***

 

بمناسبت تشکیل کلاسهای کونگ فو توآ در خوزستان-اهواز

در سال ۱۳۵۴ بدعوت آقای بختیاری از همراهان جنگاوران ارتش، باتفاق یارومه سفری برای مراسم تشکیل کلاسهای کونگ فو توآ در اهواز انجام شد.

در تصویر فوق یارومه باتفاق آقای بختیاری، هنرجو و یکی از شاگردان نوجوان خوزستانی در حال دست دادن با پرفسور میرزایی در اهواز.

نکته، مردم محل در یک حرکت پیش بینی نشده چهار بلوک سیمانی برای بن کن به محل مراسم آوردند که استاد فیروز حبیب پور با تسلط کامل آنها را شکستند.

***

 

سال ۱۳۵۴، مراسم سری دوم شالبند سبزها که از سی و پنج نفر همراه کاندید شده فقط ده نفر موفق بدریافت شالبند از یارومه شدند که بترتیب از جلو عبارتند از: فیروز حبیب پور، حسین داودی پناه، مرحوم رضا اقیری، مصطفی جلیل زاده، محمد پژمان، کامیار بحری، هوشنگ حبیب پور، مسعود برهانی، شهرام حاج رحیمی و علی قاری حقیقت.

نکته، این ده نفر تنها شالبندان پرفسور میرزایی بودند که برای اولین و آخرین بار علاوه بر حکم شالبندی موفق بدریافت مدرک چرمینه از طرف دانشکده (معبد) انشاء تن و روان شدند.

***

ارشدترین شاگردان یارومه بعداز بسته شدن باشگاه پهلوی و انتقال به باشگاه تاج. ردیف اول از سمت راست: ۱- مرحوم رضا اقیری، ۲- ؟، ۳- مسعود برهانی، ۴- هادی مینایی، ۵- حسین دادشی، ۶- هوشنگ حبیب پور، ۷- فیروز حبیب پور.

ردیف دوم از سمت راست: ۱- ؟، ۲- مصطفی جلیل زاده، ۳- ؟، ۴- فریدون قطبی، ۵- علی جهانگیری، ۶- ؟، ۷- کامیار بحری، ۸- علی ریزه.

ردیف سوم از سمت راست: نفر پنجم محمد پژمان، نفر ششم محمد اسکندری. ردیف چهارم از سمت راست نفر اول مرحوم محمد صادقی، نفر دوم محمد غفاری و نفر پنجم علی قاری حقیقت.

نکته، بدون اغراق خاطرم است وقتیکه این کلاس در باشگاه پهلوی سامسامایه کار میکرد از شوک ضربات ستونهای معبد به لرزه می افتاد. 

 ***

  اولین مراسم دریافت شالبند سبز توسط شاگردان پرفسور میرزایی، دریافت کنندگان حسین مردی و هادی مینایی.

نکته، تیمسار مقصودی فرمانده دانشکده افسری وقت، نایل به دریافت گیتک مشکی افتخاری شدند. 

***

 

آغاز آزمایش شالبند سبز توسط حسین مردی و هادی مینایی.

نکته، در آن زمان حالت ایستادن کامیسما با پنجه های باز دستان انجام میشد. 

***

 

 

این تصویر اولین گردهمایی کونگ فو کاران ایرانی مقابل خبرنگاران خارجی بود.

نکته، بعداز مراسم و عکسبرداری خبرنگار "ان بی سی" تلویزیون آمریکا با یارومه مصاحبه کرد. 

***

 

 

سالن کونگ فو توآی دانشکده افسری تهران ۱۳۵۳ 

تصویر دسته جمعی باتفاق یارومه بعداز انجام مراسم کونگ فو در مقابل فرماندهان ارتش های مطرح جهان 

 

همان شب حین مراسم 

***

 

Sashes & Degrees in TO'A

How to put the Sash in TO'A


کتابها و نشریه ها

 

 


 

مشاهده کتاب کاراته پورفسور ابراهیم میرزایی 

بنیانگذار کونگ فو توآ

اینجا را کلیک کنید 

 


اولین کتابی که در رابطه با کونگ فو توآ به چاپ رسید

اناتوا - خط یک 

مصطفی جلیل زاده

۱۳۵۸

دانلود

 


 

کتاب دوم که در رابطه با کونگ فو توآ به چاپ رسید

اصول کلاسیک کونگ فو توآ  

مصطفی جلیل زاده ١٣٦۰

دانلود

 


تا او

 

اشاره ای به فلسفه  و ذن در کونگ فو توآ

      

لازم است بدانیم  که واژه ی فلسفه از (فیلوسس و سوفیا ) یعنی   دوست و دوستدار حکمت (علم ، دانش ، آگاهی ) ترکیب  شده و واژه ای یونانی است و به آن دانش پیدا کردن حقیقت موجودات به اندازه توانایی بشر نیز گفته شده است.

اما وارد دنیای فلسفه و مکاتب فلسفی  نخواهیم شد زیرا که بسیار گسترده بوده ونه تنها نیاز به مطالعات و آگاهی و زمان بسیار دارد و در مورد آن تعاریف بسیار خوب و جامعی از پیش صورت گرفته است بلکه از هدف ما در اینجا بدور بوده  و این کار را به بزرگان فلسفه وامی گذاریم .

هدف من در اینجا فقط  کند و کاوی است در باره شناخت از دانش و حکمتی نهان که هنر رزمی کونگ فو توآ را از ورزش هایی که فقط  تکیه بر پرورش جسم یا بازی و وقت گذرانی دارند جدا نموده  و به آن معنی و هدف می دهد و چاره ای برای من  جز استناد به آنچه موجود است و آقای ابراهیم میرزایی بنیانگذار این راه گفته اند و نقل قول از ایشان و عرفا و دیگر بزرگان نمی ماند.

باید توجه داشت که فلسفه توآ از بنیانگذارش جدا نیست اما ایشان در بعدهای گوناگونی حرکت می کرده اند که نباید بی چون و چرا با هم مربوط باشند ، مانند زندگی شخصی ایشان ، زندگی سیاسی ایشان و زندگی ایشان بعنوان راهبر و بنیانگذار توآ .

مثلا خود  در یکی از آواهای زمان کاندیدا شدن برای ریاست جمهوری  گفته اند " بعد سیاسی من اصلا به دانشکده انشا تن و روان مربوط نیست ". 

چکیده تمام  فلسفه ی کونگ فو توآ را می توان در بانگ آشنای او  " گر به خود آیی به خدایی رسی "  جست.

هدف تمامی هنر های رزمی جنبش و حرکتی بسوی آشتی و مهر است و هدف کونگ فو توآ نیز از آن جدا نیست زیرا بنا به گفته بنیانگذار آن (یارومه) " اکنون مهمترین زمان جنگ است که جنگی در آن نیست ". این هنر رزمی توانایی های جسمی و روانی را بسیار بالابرده و می دانیم که  نیرومند هرگز ستیزه جو نیست .

 ستیزه جویی از سستی و ناتوانی است که بر ترس از نبودن می افزاید و در کشمکش برای ماندگاری از سرشت آدمی  بروز می کند.

البته هنگامی که سخن از فلسفه می رود نمی توان از عرفان و مذهب ، تاریخ و ادبیات نگفت زیرا در فلسفه سه گوش مقدسی  بین خدا ، انسان و طبیعت وجود دارد  که همه اینها را نیز در بر می گیرد.

بنیانگذار کونگ فو توآ گفته اند " راه ما ناپیدا نیست و بیش از دوگام هم نیست ، گامی بسوی خود و گامی در پیشگاه انسانیت " که این نیز به خودی خود بیانگر اهداف کونگ فو توآ می باشد .

درنوشته ها و آواهای  یارومه ، بنیانگذار گرامی این هنر رزمی ، به خود کاوی و خود شناسی اشارات زیادی شده است  و از جمله  سخن از سیمرغ بسیار رفته  که   نتیجه ی پژوهش کوچکی از من  در این باره و جستجوی ریشه های فلسفی کونگ فو توآ در عرفان و داستان سیمرغ عطار نیشابوری در تارنمای کانون پرورشی تن و روان – کانادا  در اختیار شما قراردارد .

بنابراین اگر تنها به این جمله کونگ فو توا یعنی " گر به خود آیی به خدایی رسی "  بیندیشیم می بینیم که چیزهای بسیاری در آن نهفته و می توان وارد گفت و شنودهای زیاد و گوناگونی در باره ی آن شد ، از جمله عرفان  و از این جا پیوند کونگ فو توآ با عرفان آغاز می گردد .

اکنون سخن از عرفان ما را به این سوی می راند که ببینیم عرفان چیست .

بطور چکیده واژه ی عرفان به چم (معنی) شناخت  و دانستن پس از نادانی ، آگاهی و درایت است .  عرفان دانشی است برای شناخت و آگاهی از آفریدگار و درک گوهر او.  یا به گفته عرفا عرفان آرزویی است در دل ما برای رسیدن به یگانگی (وحدت).

در شناسایی عرفان گفته شده که او در واقع یک شناخت قلبی است  که از طریق کشف و شهود حاصل می گردد و  نه بحث و استدلال واین نا همسویی و تفاوت آن با فلسفه می باشد . (عرفان  را علم وجدانی نیز نامیده اند).

عارف و فیلسوف بزرگ معاصر، دکتر الهی قمشه ای در تعریف و شناخت عرفان می گوید :

در عرفان  رسیدن به وحدت وجود مورد نظر است چنا نچه غربی ها در باره مولانا گفته اند  " نمونه وحدت کامل آدمیزاد".

the total integration of a man

       

 

 

 به گفته ی او ما آدمیان همواره در کشمکش و پراکنده هستیم ، پریشانیم ، در وجود خود نیز پراکند ه ایم  و پخش و گسترده و  این پخش بودن یا بسیاری (تکثر) از بیرون و درون سرانجام  به  بیماری روانی می انجامد . و اگر بکوشیم  آن را به وحدت  یعنی یگانگی برسانیم این می شود عرفان. 

این کار در عالم هنر نیز انجام می شود یعنی هنر مند کسی است که می تواند (هنگامی که خود به وحدت رسیده باشد ) جزئیات و پراکنده های بسیاری را گرد آورده  و به وحدت رسانده  و در انتها با آفرینه هنری خویش آدمی را به عالم وحدت ببرد .

عرفان در حقیقت  از فلسفه جدا نیست بلکه می توان آن را میوه فلسفه دید . یعنی اگر همه علوم را درختی فرض کنیم و شاخ وبرگ آن و فلسفه را شکوفه های آن ببینیم ، عرفان میوه آن می باشد. 

بنابراین اکنون هنر مندی مانند یارومه  این کار را کرده است و با ساختن  کونگ فو توآ  و ارائه دریایی از فنون (بسیاری) سرانجام هدف را در رسیدن به وحدت (یگانگی ) قرار داده  است  که این وحدت حاصل یک خود شناسی است که یک کونگ فوکار با تلاش جسمانی زیاد و پرورش تن و روان  باید بدان دست یابد.

یگانگی از کجا آغاز می شود ؟  نمونه ی ساده در توآ یک مومای (ساختار فنی ) است . مثلا ساختار نخست بنام "آناتاوا".

هنگامی که از آناتاوا سخن می رانیم  فقط به یک ساختار کلی می اندیشیم ، در حالیکه این ساختار از محورهای گوناگون بوجود آمده و آن محور ها از ترکیبات فنی که خود ازفنون گوناگون انفرادی  بوجود آمده اند بر پا شده است و در اینجا  بسیاری (کثرت) یا تعداد زیادی از از چیزهای یکسان و گوناگون  گرد هم آمده  و به وحدت ( یگانگی ) رسیده که در انتها مجموعه ای  بنام  "آناتاوا " می باشد .

اینجا دیگر در باره ی هنر جو  نمی گویند که این فن یا آن فن را بلد است  بلکه  او را همراه آناتاوا می نامند که از ویژگی هایی برخوردار است و هنگامی که این فنون بسیار را درست ودر چارچوب ساختار آناتاوا اجرا می نماید  در انتها به خوشنودی و آرامشی  دست پیدا می کند که دستاورد  این یگانگی است.

البته این فقط یک همانگری ساده برای درک بیشتر می باشد . در هنگام یادگیری فنون ، واکنش ها و آمیختن  آنها در چارچوب آئین توآ ،افزون بر بالابردن  توانایی های تن ، دستیابی به نیروهای نهفته درآن و همزمان  در کنار پرورش تن ، به  پرورش  روان پرداخته می شود  که با استفاده  از فرابینی جنبشی و ایستایی ( ذن استاتیک و داینامیک) انجام می گیرد.

در اینجا لازم است که اشاره کنیم  ، بسیاری تلاش نموده اند به پیروی کورکورانه  از توآ این کار را بکنند و با بوجود آوردن سبک ها ی گوناگون انشعابی  بر پایه توآ همان تکنیک ها را برداشته و نیمه کاره ویا به اشتباه و یا هر جا که سخت بوده بجای تلاش برای گذشتن از آن سد ، آن را دگرگون ساخته و این وحدت را به هم زده اند و با ادعای زیاد  ولی  بدون هیچ  پایه و اساس علمی با نام های دیگر بیرون داده اند . این یعنی چیزی را  از وحدت و یگانگی دوباره به بسیاری رساندن . یعنی  پراکنده کردن و پخش و گسترده کردن یک مجموعه  که  نتیجه آن ایجاد بیماری روانی  خودی  و در امتداد آن اجتماعی خواهد بود .

یارومه  گفته اند " تکنیک ها اسرار گانگ هستند . من آنها را به میل خودم نمی توانم عوض کنم . آنچه که هست خاصیت امواج است ".  

این نشان دهنده این است که این  سامانه پیراسته  ، پیرو  آیین و آسایی  است و فقط  پسنده ی خود ویژه ی ایشان نبوده است.   البته  نمی خواهیم از بحث خارج و به  این مطلب بیش از این نمی پردازیم  فقط  خواستم به حقیقت فرق توآ و سبک های انشعابی از آن  اشاره ای کرده باشم که همواره پرسش بسیاری از جویندگان نوین است . 

گفته شده است " رای بر کسی صادر نکنید ، رای بر خود صادر کنید" و از اینجهت دادوری  آن را به همراهان روشن و تاریخ  وامی گذاریم.

برای رسیدن به هر دانشی باید اندیشید وباید کند و کاو کرد و جست . چناچه بازهم به نقل از یارومه "اگر قطره ای از کونگ فو برسد باید آنچنان بدان اندیشید و در اندیشه غرق شد که به هیچ کار دیگری نپرداخت".   عرفان نیز بسیار گسترده است و به دلیل زمان کم نمی توانیم و نمی خواهیم  وارد این گفتمان و مکاتب عرفانی شویم بلکه تنها در حاشیه فلسفه و عرفان گام بر می داریم که در پرتوی نورحکمت نهفته در هنر رزمی کونگ فو توآ  بکوشیم تا  به نخستین مایگاه ارزشمند آن یعنی مایگاه تن از زاویه  دیگرو با توجیه دیگری غیر از توجیه ورزشی بنگریم و درباره آن اندیشیده باشیم.

جاییکه یک کونگ فو کار می ایستد ، شال می بندد و کار می کند را بصورت نمادین ، معبد یا نیایشگاه می نامند ، زیرا هر حرکتی بسوی یگانگی و زیبایی  بسان نیایش آفریدگار یکتا می ماند . 

او در آنجا جویای یگانگی می شود. این مکان می تواند هر جایی باشد و یک کونگ فو کار نیایشگاه خویش را در دل خود به اینسوی و آنسوی می برد و آن را پاس می دارد.

اما کونگ فو توآ  مذهب نیست بلکه با تکیه به دانش ، راهی برای خودشناسی است و از این روی راه یا طریقت دانایی نامیده می شود. در کونگ فو توآ از دانشکده پرورش تن و روان سخن می رود . جاییکه با علم و دانش سر و کار داریم. در این دانشکده بایستی  نخست از خود آغاز کنیم و با تکیه بر دانشی که آدم امروزی بدان دست یافته بکوشیم توجیهی منطقی برای بسیاری از چیزها که پیش از آن از درک ما خارج بوده یافته و به حق و حقیقت والای وجود آدمی نزدیک شویم .

هفت مایگاه دانشکده انشا تن و روان که نخستین و برجسته ترین آنها مایگاه تن است به خودی خود بیانگر تمرکز این هنر رزمی بر علم و دانش است .  ساختار های فنی آن حاصل تلاش زیاد با تکیه و استفاده از علومی مانند رایشگری (ریاضیات) ، اندازه گیری (هندسه) ،گیتیگ (فیزیک) ، کیمیا (شیمی) ، روانشناسی و غیره بوده و بر آنها تکیه دارد.

کونگ فو توآ با هدف والای  آدمیت ، اندیشه ای ایرانی است که به همه آدمهای چهان تقدیم شده است.  نام کونگ فو بدلایلی که مربوط به تاریخچه آن می شود بر توآ گذاشته شده و شباهت برخی واژه های بکار برده شده و نام ها با واژه های چینی و ژاپنی بحث های زیادی ایجاد نموده ولی نباید فراموش  کرد که یارومه  در یکی از آواهای خود   می فرمایند " بزرگترین وحدت ما زبان است . عصاره تمام زندگی و حیات ، فارسی است  از 1 تا 32 حرف ، کلمه کانگ فقط در زبان فارسی است نه در 500 حرف چینی" . با استناد به این گفته نمی توان استفاده ی ویژه از واژه های زبانهای ایرانی را برای نامگذاری فنون یا نداهای تنفسی رد کرد.  این نشان دهنده این است که رای بنیانگذار این راه بر این قرار گرفته ، بدلایل ویژه ای ، که شاید باید ریشه ی پاره ای از آنها را در تاریخ تمدن دنیا جست ، ایران کنونی را میانه آغاز این راه و زبانهای ایرانی بویژه پارسی را مورد نگرش خویش قرار دهند. ولی آنچه که مسلم است ابعاد این کاربزرگ از حوزه ی مقیاسهای قومی و مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ویژه خارج شده و کونگ فو توآ را به یک هنر رزمی جهان هستی دگر می سازد که از آن همه آدمیان است .

از آنجاکه عرفان نیز از مذهب جدا نیست  شاید اشاره ای کوچک و خلاصه به تاریخ حکمت در ایران  کمی روشنگر مهر ، توجه و بهره گیری ایشان از زبان های ایرانی  بویژه پارسی شود و شاید پاسخی به اینکه چرا مکان آغاز راه توآ  ایران انتخاب شده است .

 

ًًًًًًً

 محمد اقبال لاهوری (شاعر، فیلسوف، سیاست‌مدار و متفکر مسلمان پاکستانی 1256-1317 لاهور)  علاقه به تفکر فلسفی را از برجسته ترین ویژگی های منش ایرانی می داند.

او نخستین جایگاه را در تاریخ اندیشه آرییان از آن زرتشت می داند .

او می نویسد :   

آریایان ایرانی که پس از سیر وسفر های دائم سر انجام به زندگی کشاورزی  روی آوردند و با این شیوه جدید زندگی  که حق مالکیت را بدنبال داشت باعث دلزدگی قبایل  دیگر آریایی  که هنوز  چادرنشین  بودند و به اقوام متمدن خود می تاختند شده و به این ترتیب میان دو شیوه زندگی کشاکش پدید آمد که نخستین نمود آن محکوم کردن خدایان یکدیگر بوده است . این امر رفته رفته شاخه ایرانی را از دیگر قبایل آریایی جدا کرد ، قبایلی که اکنون به برادران متمدن خود می تاختند ،  تا آنکه این امر در نظام دینی زرتشت متجلی می شود .

با توجه به پژوهش های جدید شرق شناسی معلوم شده که ایرانیان باستان به دو بخش بوده اند ، طرفداران نیروهای خیر و نیک و هواداران نیروهای شر و بد – تا اینکه زرتشت این آموزگار و فرزانه بزرگ آنها را با اختلاف شدیدشان به هم پیوند می دهد  و با وحدت همه ارواح نیک و یگانه گرایی خود ، با شور اخلاقی خویش پرستش دیوان را به همراه آئین تحمل ناپذیر روحانیت مغان از میان بر می دارد. او اهورا مزدا ( اهورا (هستی بخش ) و مزدا (بزرگ دانا ) پرستش یگانه آفریننده تمام هستی را ترویج می کند .

سپس باید از تاثیر مانی ، مزدک ، میترائیسم و مسیحیت بر اندیشه ایرانی نام برد.

در اینجا به شباهت فلسفه جهان بینی چینی در مورد آفرینش و فلسفه مانی در باب طبیعت نیز می توان اشاره نمود که بر اساس آن تمامی موجودات از وحدت یین و یانگ (خیر و شر یا نیکی و بدی) ناشی می شوند (مزدک را نیز برخی از شرق شناسان نخستین سوسیالیست می دانند ).

با پیروزی عرب بر ایران عصر تازه ای در تاریخ اندیشه ایرانی آغاز می شود اما آنها بسختی می توانستند آزادی فکری زردشتیان نو مسلمان را تحت تاثیر قرار دهند. حقیقت این است که آزادی فکری ایرانیان را بر خلاف دیگر ملت ها هرگز نتوانستند سلب کنند.  در این زمان تاثیر فلسفه یونان بر اندیشه ایرانی بسیار بوده که آغاز فلسفه خرد گرایی درآن زمان است .

...

سیر اندیشه و حکمت ایرانی تا بوجود آمدن تصوف ، که در باره سرچشمه ی آن نیز مطالب بسیاری نگاشته شده است،  مراحل بسیاری را طی می کند که از حوصله بحث ما خارج است و فقط به این  نقل قول از اقبال می پردازم که ذهن ایرانی علیه دو نوع ثنویت به مبارزه برخاست . یکی دوگانه انگاری مجوسی پیش از اسلام و دیگری دو گانه انگاری یونانی پس از اسلام . البته مساله اساس کثرت اشیا به قوت خود باقی ماند .

ًًًًًًً

 

عرفان یک حرکت مستمر دائمی بسوی خوبی ، بسوی زیبایی و نیکویی است  و هوشمندترین آدمها در طول تاریخ همیشه ما را بدان دعوت می کنند یعنی درک آدمیت و آدم شدن . یعنی فقط  تجلی صفات نیک آفریدگار هست که می تواند به آدم سکون و آرامش  دهد.

بنابر این بر این باورم که برای عارف همه چیز در جهان هستی  به هم پیوسته است و درک  همسویی و زیبایی ناشی از آن  آدمی را بسوی  دل خود هدایت نموده که جایگاه مهر آفریدگار است .  درک عارف از خدای آفریدگار با درک همگانی که  بواسطه نیک گویی و شناساندن ساده  مذهبی بوجود آمده  متفاوت است و او خداوند را در دانایی و زیبایی هستی  ووجود خود آدمی که در جهان هستی بی همتا است  می جوید.

عارف زندگی معمولی دارد وعرفان برخورداری از همه نعمت های هستی است و این باعث آرامش و نشاط می گردد.

بنابراین از دید من در تمامی فنون ، دفاع شخصی ها و مبارزات و غیره در کونگ فو توآ  اسراری نهفته است که اجرای آنها  سر انجام ما را بسویی سوق می دهد که این همان گام گذاشتن در عرفان است .  

به اسرار فنون کونگ فو توا نمی توان یکباره پی برد بلکه باید اندیشید  و آن را با جان کسب کرد . شبانه نمی شود ره صد ساله رفت. یکی از این اسرار "ذن" ( فرابینی ) در کانگ فو توآ است . برای "ذن" تعریفی وجود ندارد . "ذن" را باید حس کرد و حالتی است که به سادگی نمی توان به آن رسید . یعنی اینکه  بنشینیم ، چشمها را ببندیم و خستگی در کنیم ذن نیست .

در توآ از ذن داینامیک (فرابینی جنبشی ) سخن می رود که بواسطه تمرکز بسیار زیاد ایجاد شده هنگام  اجرای فنون شکل گرفته و به بسیاری چیزها بستگی دارد تا حصول آن امکان پذیر شود.

دستیابی به آن ساده نیست و آن را نه می توان تعریف نمود و نه از آن سخن گفت بلکه رسیدن به حالی است که فقط باید حس شود.  به گفته ی یارومه یک شالبند سفید هنگام ورود بی اطلاع است او فقط یک نیرو و حرارتی را در معبد می بیند و حس می کند که همین او را پایبند می کند.

این حرارت همان آتشی است که همواره پشت یک راهبر و یا راهدان می سوزد . این آتش مرکز انرژی است .

در این سخنان باید بسیار اندیشید.

ایشان گفته اند  "پیام ما در شال سبز این است  که باید مانند گندم از یک تخم صدها تخم بر آید ، خود بسوزی و از ریشه برویی . برای ادامه راه هیچ راهی نیست یا باید با اندیشه از میان حیواناتی که نیش دارند بگذری و پیروز شوی ، یا باید با تنتان مبارزه کنید . از این مرزها که بگذرید آنگاه میلیون ها تن بدنبالتان می آیند . "

در مورد فلسفه شال و جامه ی سیاهرنگ کانگ فو توآ  سخن بسیار رفته و از پیش شناسانده شده اند و فقط برای یکی از دلایل انتخاب رنگ سیاه برای جامه ی کونگ فو توآ  به شعری از  نظامی اکتفا می کنیم  که خود گویا است :

              هفت رنگ است زیر هفت اورنگ                      نیست بالاتر از سیاهی رنگ   (نظامی)

 

در پناه نیکی

 در اندیشه ام ...

 

علی حجازی   (اوت  2013  پاریس-  فرانسه )

 


 

 

Samsamaeh Book

 

(TAO)

کتابها و نشریه ها

اولین کتابی که در رابطه با کونگ فو توآ به چاپ رسید

اناتوا - خط یک 

مصطفی جلیل زاده

۱۳۵۸

http://kungfutoa.ca/images/books/anatowa.pdf

More Articles...

Subcategories