به کانون ورزشی و پرورشی تن و روان خوش آمدید
   KUNG FU TO'A   -   کونگ فو توآ 
قوی شو به برترین نیروها و تواناترین اندیشه ها
 برای رسیدن به معشوق بایستی عاشق بود
آموزش کونگ فو توآ بوسیله استاد مصطفی جلیل زاده

 

You are here شما اینجا هستید: سالن گفتگوی سوال از مصطفی جلیل زاده
میهمانِ, گرامی، خوش آمدید!
نامِ کاربری گذرواژه: به‌خاطر داشته باش

گفتگوی همراهان
(1 ، بازدید کننده) (1) میهمان

نامِ بحث: گفتگوی همراهان

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 8 سال, 9 ماه قبل، #9910

  • pedram
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • تعدادِ ارسال‌ها: 330
  • کارما (امتیازِ ویژه): -1
با درود.
جناب اریا منظور این است که ترک سایت بار عاطفی دارد و دلتنگی و جسارتی میخواهد که کار ما نیست.تو خودت میتونی استاد جلیلزاده را ترک کنی؟

البته گرفتاریها و ...فرق میکند ممکن است نتوانیم بخاطر گرفتاری به سایت سر بزنیم.ان داستانش جداست.

پاینده باشید.
تشکر کننده گان: آريا

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 8 سال, 9 ماه قبل، #9911

  • آريا
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • تعدادِ ارسال‌ها: 512
  • کارما (امتیازِ ویژه): 5
پدرام عزيز درود برشما - 9908
از لطف شما ممنونم. اما مطلبي را هم مي خواهم عرض كنم كه نمي دانم شايد همه آن را نپسندند. اما مي گويم. به نظربنده اولا اينكه ما مدام نگران اين باشيم كه اگر كسي بيايد واين مطالب را بخواند چه قضاوتي خواهد كرد، زيادي براي ديگران حق قائل شده ايم. پس ما نبايد حقايق را مطرح كنيم چون بايد مدام نگران اين باشيم كه مردم در باره ما چه قضاوتي خواهند كرد . ثانياً، آن يك نفركيست؟ مگر غير از اين است كه هموطن ماست يا آدمي مثل بقيه است؟ پس او هم مثل ماست ديگر. مگر در سايتهاي ديگر مردم مدام قربان صدفه هم مي روند.اگر قصد من و شما اين است كه ديگران راازحقايق آگاه كنيم پس بايد پيه خيلي چيزها را به تن بماليم.
متاسفانه ما همش يا نگرانيم يا مي ترسيم، ترس از اينده ، ترس از بيماريها، ترس از اينكه اگر اين حرف را بگوييم فلاني در باره ما چه فكر خواهد كرد و ........!؟
بنده قبلا هم عرض كردم ما در اين سايت مهمانيم و بايد به قوانين صاحبخانه احترام بگذاريم. اما درجايي كه خود صاحبخانه مشكلي با طرح مسائل ندارد پس ما هم نبايد نگران چيزي باشيم.
اما اين مطلب را هم خدمت تمام دوستان و همراهاني كه حقيقتا به دنبال يافتن واقعيت هستند عر ض ميكنم:
حال كه در ظاهر هر كس يكبار به دنيا مي ايد بايد اين يكبار آزاد زندگي كنيم و سربلند بميريم ،اين درسي است كه امام حسين ( ع ) به ما داد.امام حسين حاضر شد شهيد بشود اما تن به زندگي ذلت بار ندهد.
افكار مسموم وقتي در جامعه اي تزريق شد و ملت آنها را از روي ترس يا هر مسئله ديگر پذيرفتند ،حكم مرگ خود را امضاء كرده اند. بنده تا زماني در اين سايت حضور دارم كه ببينم ازاد انديشي از طرف مديريت محترم سايت بطور مساوي دنبال مي شود. بنابراين اگر حقير به اين نتيجه برسم كه فعاليت من در اين سايت فايده اي معنوي ندارد مطمئن باش لحظه اي در ترك آن درنگ نمي كنم.و يا اگر ببينيم كه مطالب من موجب ايجاد تشويش در بين حاضران مي گردد و ادمين محترم هم اين را تأييد كند پس ديگر نبايد ماند.
من نمي دانم هدف ديگران از بودن در اين سايت چيست؟ اما خودم شخصا فقط جهت انتقال تجربيات و مبارزه با خرافات و سوق دادن همراهان به انديشه بي رنگ و د رنهايت دنبال كردن اهداف يارومه ابراهيم ميرزايي در اينجا حضور دارم و آرزو دارم كه اگر مطلبي مي نويسم براي همراهان مفيد فايده بوده و در روشنگري آنان مؤثر واقع شود.
يك سالك راه روشنايي نه از چيزي مي ترسد نه نام و ننگ دارد و نه گذشته شخصي و نه هيچ چيز ديگر، تنها چيزي كه دارد زندگاني است كه بايد آن را با شناخت حقيقي به پايان برساند.
قرار نيست ما بخاطر اينكه مبادا كسي بيايد و اي مباحث را بخواند از دعواي بين دو نفر ناراحت بشود دهان خودمان را ببنديم. اتفاقا بين طلبه ها بحث حوزوي گاهي اوقات به بدتر از اين ختم مي شود.اما آن كس كه فقط به قصد اختلاف انداختن در مكاني پا گذاشته دققا مثل يك نفس مسموم سنگين است و اگر از همان ابتدا جلوي وي گرفته نشود دير يا زود يا همه را از بين مي برد يا بقيه را مثل خود خواهدكرد.علي ايحال بنده نه چيزي دارم كه از دست بدهم يا نگران از دست دادنش باشم و نه از تهديدها و گشتاپو بازيها مي ترسم.زمانه اين كارها سر آمده، بهتر است همراهان فكري به حال ان بليه اي بكنند كه در ادامه خواهد آمد. وقتي درفضاي مجازي يك نفر آدم معلوم الحال كه مشخص نيست كيست به خود جرآت مي دهد ديگران را فقط به دليل اظهار عقيده تهديد كند با تشويق ديگران مواجه مي شود مشخص است كه فردا براي ديگران هم همين برنامه را پياده خواهد كرد.
بدبختي ما همين است. زماني كه فرصت داريم سر مار را نمي كوبيم. اما زماني به خود مي ائيم كه آن مار تبديل به اژدها گشته است.
بنده از اين به بعد نقش خود را به متصدي تشكر تغييرمي دهم و از مطالب همراهان استفاده مي كنم.
در آخر اين اشعار ازمولوي را به شما و دوستان ديگر تقديم مي كنم
گفت من خر را به تو بسپرده‌ام
من ترا بر خر موکل کرده‌ام
از تو خواهم آنچ من دادم به تو
باز ده آنچ فرستادم به تو
بحث با توجیه کن حجت میار
آنچ من بسپردمت وا پس سپار
گفت پیغمبر که دستت هر چه برد
بایدش در عاقبت وا پس سپرد
ور نه‌ای از سرکشی راضی بدین
نک من و تو خانهٔ قاضی دین
گفت من مغلوب بودم صوفیان
حمله آوردند و بودم بیم جان
تو جگربندی میان گربگان
اندر اندازی و جویی زان نشان
در میان صد گرسنه گرده‌ای
پیش صد سگ گربهٔ پژمرده‌ای
گفت گیرم کز تو ظلما بستدند
قاصد خون من مسکین شدند
تو نیایی و نگویی مر مرا
که خرت را می‌برند ای بی‌نوا

تا خر از هر که بود من وا خرم
ورنه توزیعی کنند ایشان زرم
صد تدارک بود چون حاضر بدند
این زمان هر یک به اقلیمی شدند
من که را گیرم که را قاضی برم
این قضا خود از تو آمد بر سرم
چون نیایی و نگویی ای غریب
پیش آمد این چنین ظلمی مهیب
گفت والله آمدم من بارها
تا ترا واقف کنم زین کارها
تو همی‌گفتی که خر رفت ای پسر
از همه گویندگان با ذوق‌تر
باز می‌گشتم که او خود واقفست
زین قضا راضیست مردی عارفست
گفت آن را جمله می‌گفتند خوش
مر مرا هم ذوق آمد گفتنش
مر مرا تقلیدشان بر باد داد
که دو صد لعنت بر آن تقلید باد

خاصه تقلید چنین بی‌حاصلان
خشم ابراهیم با بر آفلان

عکس ذوق آن جماعت می‌زدی
وین دلم زان عکس ذوقی می‌شدی
عکس چندان باید از یاران خوش
که شوی از بحر بی‌عکس آب‌کش
عکس کاول زد تو آن تقلید دان
چون پیاپی شد شود تحقیق آن
تا نشد تحقیق از یاران مبر
از صدف مگسل نگشت آن قطره در
صاف خواهی چشم و عقل و سمع را
بر دران تو پرده‌های طمع را
زانک آن تقلید صوفی از طمع
عقل او بر بست از نور و لمع
طمع لوت و طمع آن ذوق و سماع
مانع آمد عقل او را ز اطلاع
گر طمع در آینه بر خاستی
در نفاق آن آینه چون ماستی
گر ترازو را طمع بودی به مال
راست کی گفتی ترازو وصف حال
هر نبیی گفت با قوم از صفا
من نخواهم مزد پیغام از شما
من دلیلم حق شما را مشتری
داد حق دلالیم هر دو سری
چیست مزد کار من دیدار یار
گرچه خود بوبکر بخشد چل هزار
چل هزار او نباشد مزد من
کی بود شبه شبه در عدن
یک حکایت گویمت بشنو بهوش
تا بدانی که طمع شد بند گوش

هر که را باشد طمع الکن شود
با طمع کی چشم و دل روشن شود
پیش چشم او خیال جاه و زر
همچنان باشد که موی اندر بصر
جز مگر مستی که از حق پر بود
گرچه بدهی گنجها او حر بود
هر که از دیدار برخوردار شد
این جهان در چشم او مردار شد
لیک آن صوفی ز مستی دور بود
لاجرم در حرص او شبکور بود
صد حکایت بشنود مدهوش حرص
در نیاید نکته‌ای در گوش حرص
گنگ خواب ديده
تشکر کننده گان: anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 8 سال, 9 ماه قبل، #9912

  • آريا
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • تعدادِ ارسال‌ها: 512
  • کارما (امتیازِ ویژه): 5
پدرام عزيز-بازگشت به 9910
هر چند جناب آناتوا اين گلگي را از شما كرده بودند ولي بجا بود. منتهي من مي دانم كه شما هرگز با قصد قبلي مطلبي را براي ناراحت كردن ديگران نمي نويسي ..پاينده باشيد
گنگ خواب ديده

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 8 سال, 9 ماه قبل، #9913

  • آريا
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • تعدادِ ارسال‌ها: 512
  • کارما (امتیازِ ویژه): 5
استاد جليل زاده گرامي و استادعطار، دروردبر شما
همچنين همراهان عزيز تر از جان درود بر شما
در آغاز اين مباحث مكرر عرض كردم بحث را به مسائل مذهبي نكشانيد.زيرا آزموده را دوباره آزمودن خطاست.
بنده از ابتدا چند پيشنهاد و موضوع بحث را معرفي كردم اما مورد استقبال همراهان قرار نگرفت. بهمين دليل در اين مطلب سخني دارم با شما عزيزان
دوستان گرام ، همراهان حاضر د راين سايت از دو دسته خارج نيستند. يا كونگ فوتواكارند ، يا نه ، بهر دليل كونگ فو كار نمي كنند.
حال با دقت به اينكه اين سايت براي تعليم درست و صحيح و اصولي كونگ فوتوآ راه اندازي شده ، بنابراين عقل دلالت مي كند تا همراهان و علاقمنان به كونگ فو بيشترين استفاده را از مطالب موجود در سايت ببرند.كونگ فوتوا به دو بخش تن و روان تقسيم مي شود. در بخش تن و اموزشهاي تكنيكهاي كونگ فو، استاد جليل زاده و يارانشان كاري كرده اند كارستان. بنابراين در اين باره نگراني وجود ندارد. نگراني اصلي از ناحيه انديشه است. چو دزدي با چراغ آيد گزيده تر برد كالا.
بهمين دليل من خواهش مي كنم از دوستان كه نگذراند فرصتها بيخودي از دست برود.هر كس در اين زمينه يك گوشه كار را بگيرد و در اين مبارزه مقدس به استاد جليل زاده ياري برساند.
مثلا يك نفر در باره ذن و ديگري در باره نيروهاي دروني و آن يكي در باره فلسفه كونگ فوتوا و خلاصه هر كس به ميزاان توانايي خود در غني ساختن اين سايت از نظر روان بكوشد.
بنظر حقير در حال حاظر هيچ حركت سازنده اي در اين باره صورت نمي گيرد.البته قبلا عرض كردم، ما ارد خود را بيخته و الك خويش را آويخته ايم . آنچه كه مي گوييم و انجام مي دهيم براي خدمت به همراهان است.و شما را به هرچه كه در نظرتان ارزشمند است قسم مي دهم از وارد شدن در مباحث مذهبي بپرهيزيد و بهانه به دست كسي ندهيد.خوشبختانه در اين كشور به اندازه كافي هم سايت مذهبي وجود دارد و هم مراكز پاسخگويي به شبهات ديني.
و پيشنهاد آخر بنده اين است كه همراهان لطف كنند اگر ديدند كسي با مطالب خود قصدبه انحراف كشيدن اهداف اين سايت را دارد ملاحظه نكنندو از همان ابتدا با وي برخورد كنند تا يكبار براي هميشه ريشه اين مسائل كنده شود.
اينجا بايد محل آموختن و آموزاندن صادقانه و مخلصانه و بدون منت و ادعا باشد.بياييد كاري كنيم كه ايندگان به وجود ما افتخار كنند.
اگر حقيقتا براي آن هدف مقدس در اينجا حضور داريد پشتيباني خود را به نحوي به استاد جليل زاده عزيز اعلام فرماييد.
من اين پيشنهاد را براي چندمين بار است مطرح مي كنم و اگر استقبالي از ان صورت نگيرد اين فكربه ذهن حقير خطور خواهد كرد كه ما تلاش بيهوده مي كنيم و عزيزان تمايل به پيشرفت ندارند.اين را بدانيد كه كونگ فو توا دو بال دارد. تن و روان. پرنده با يك بال نمي تواند پرواز كند.
براي يك كونگ فوكار خيلي مهم است كه بداند چه سبكي را كار مي كند و فلسفه آن چيست و با اهداف بنيانگذار ان اشنا شود تا فريبكاراني مثل دهقانيان و سلامي و امثال اينها نتوانند جوانان اين مرزو بوم را با اطلاعات غلط به سمت خود جذب كنند.
پاينده باشيد
گنگ خواب ديده
تشکر کننده گان: Mostafa Jalilzadeh, Farshid Javdan, اکبر

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 8 سال, 9 ماه قبل، #9915

  • pedram
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • تعدادِ ارسال‌ها: 330
  • کارما (امتیازِ ویژه): -1
با درود.
جناب اریا همه را گفتی الا اخلاق بک توا کار.
ببینید من فکر کنم از نظر فدمت در عضویت در این سایت از شما قدیمیتر باشم و اگر سلسله بحثهای ما را با جناب حسین و جناب نیما دیده باشید من جزو کسانی بودم که مخالف مطرح کردن عرفان توا بودم.حال چه داشته باشد و چه نداشته باشد.اما همیشه اعتقادم بر این بوده که اخلاق یک توا کار باید مورد توجه قرار گیرد.نباید گفت چون گونگ فو توا فقط یک ورزش رزمی است پس از الان به فکر رینگ باشیم و شرط بندی و ...خیر .گونگ فو توا یک ورزش رزمی است با تاکید بر اخلاقیات که نه شعار ان باشد بلکه جزو لاینفک وجودی یک توا کار باشد.جالب است روزهای نخستین که با جناب حسین بحث میکردیم شخصی به نام کسری کامنت داد که مجادله در شان تواکار نیست.یعنی او برای یک توا کار در هر جای جهان اصول اخلاقی قایل بود که باید رعایت شود.این من را خوشحال کرد.
به مبحث اخلاق هم باید توجه کرد.

ذن هم اگر راه و روش درست فکر کردن معنی شود خوب است که گفته شود و باید هم گفته شود اما اینکه بخواهیم یک هنر جو را وارد مباحثی بکنیم که نه خود میفهمیم چیست و نه استادمان میدانسته چیست به نظرم لزومی ندارد.
جناب اریای عزیز اینقدر از طرح مباحث دینی که برای جوابگوی یک سری سوالات استفاده میشود وحشت نکن.شما هم همان مشکل دیگران را داری.مثل پیامبران که میگویند ایمان بیاور اما نگفته ان چگونه.
اگر ما به توا کار میگوییم حسود نباش این مسخره ترین حرف است.بلکه باید بگوییم چگونه میشود حسود نبود.یعنی باید منطقی را به او بیاموزیم که به اعماق ذهنش برود و با ان منطق دیگر حسادت برای او مفهوم نداشته باشد.

مطالبی که در دین گفته شده میتواند یکی از ابزارهای ما باشد.گقتم یکی نه همه.

به این علت است که بحث با در جایی دینی شد.ما از علم فیزیک و شیمی هم برای تبیین منطق و اصول جهت خفظ موازین اخلاقی یک توا کار باید استفاده کنیم.اینکه مدام در ترس باشیم که ای الان من این حرف را زدم میان در خونم و میگیرندم و گفتن مداوم ان به نظرم جالب نیست.



پاینده باشید.
تشکر کننده گان: mohammad

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 8 سال, 9 ماه قبل، #9916

  • آريا
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • تعدادِ ارسال‌ها: 512
  • کارما (امتیازِ ویژه): 5
كامنت 9015 پدرام
همراه گرامي درود بر شما
ارگ مظور شما از اخلاق توآكاري گذاشتن همچين كامنتها و چنين جملاتي است .بايد عرض كنم متاسفم.يكبار ديگر اين جملات را بخوان :
(جناب اریای عزیز اینقدر از طرح مباحث دینی که برای جوابگوی یک سری سوالات استفاده میشود وحشت نکن.شما هم همان مشکل دیگران را داری.مثل پیامبران که میگویند ایمان بیاور اما نگفته ان چگونه)
متاسفانه فكر نكنم شما درعمرت معناي وحشت را تجربه كرده باشي.شمايي كه مدام نگران اين هستي كه اگر ديگران مطالب را بخوانند چه مي گويند. فكر كنم خيلي جواني و در اين مملكت زندگي نميكني وگرنه بايد مي دانستي كه خيلي ها براي طرح مسائل كمتر از اين ......!؟ بهر حال چون متقيم طرف صحبت شما من هستم بايد بگويم خوشبختانه تنها چيزي كه در اين زندگي نشناخته ام ترس از كسي يا چيزي بوده.اخلاق يك مسئله شخصي است و نمي توان شخصيت افراد را عوض كرد. كونگ فوتوا هم مدرسه عرفاني نيست. بنده هم دوست دارم تا قيامت در باره اين مسائل با ديگران بحث كنم اما در جايي كه بخاطر يك بحث ديگران را تهديد نكنند. اخلاق اون بنده خدا به شما هم دارد سرايت مي كند. يكبار ديگه كامنت آخري حسين را بخوان همه چيز رامتوجه مي شويد.كس يكه اينقدر بخودش اجازه مي دهد كه از پشت مانيتورش بقيه را تهديد كند.عزيز من فكر نكنم هرگز هرگز با كار يكه امثال اين اقا با بچه هاب مردم مي كنند اشنا باشي و آن را تجربه كرده باشي.
عضويت در اين سايت براي كسي افتخار بهمراه نمي آورد. قديم و جديد بودن هم دليل بر شايستگي نيست. ما خودت يك روز در ميون يا زا سايت قهر مي كني يا از ديگران.بهر حال اينطو ركه مشحص است بنده هر چه بگويم فايده اي ندارد.
بفرماييد اين شما و اين هم بحثهاي مذهبي و اخلاقي .
خداحافظ همگي .موفق باشيد
گنگ خواب ديده
این صفحه در: 0.20 ثانیه ایجاد شده است