به کانون ورزشی و پرورشی تن و روان خوش آمدید
   KUNG FU TO'A   -   کونگ فو توآ 
قوی شو به برترین نیروها و تواناترین اندیشه ها
 برای رسیدن به معشوق بایستی عاشق بود
آموزش کونگ فو توآ بوسیله استاد مصطفی جلیل زاده

 

You are here شما اینجا هستید: سالن گفتگوی سوال از مصطفی جلیل زاده
میهمانِ, گرامی، خوش آمدید!
نامِ کاربری گذرواژه: به‌خاطر داشته باش

گفتگوی همراهان
(1 ، بازدید کننده) (1) میهمان

نامِ بحث: گفتگوی همراهان

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 8 سال, 8 ماه قبل، #9917

  • anattawa
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • ازاد اندیش باش به هر قیمتی
  • تعدادِ ارسال‌ها: 409
  • کارما (امتیازِ ویژه): 2
سخنانی از کنفوسیوس
مرد بزرگ دیر وعده می دهدو زود انجام می دهد. کنفوسیوس
بهترین انسان کسی است که در حق همه نیکی کند . کنفوسیوس
آنچه را می‌شنوم، فراموش می‌کنم. آنچه را می‌بینم، به خاطر می‌سپارم. آنچه را انجام می‌دهم، درک می‌کنم. کنفوسیوس
اگر غذایی نامطبوع بخوری، آبی ناگوار بنوشی و بر خم بازوانت بالین بسازی، هنوز می توانی سرور و شادمانی را بیابی . کنفوسیوس
این خوبی که در ماست ؛ کار خداست. کنفوسیوس
اگر به راه خطا رفتی از بازگشتنش مترس . کنفوسیوس
مرد بزرگ برخود سخت می گیرد و مردکوچک به دیگران. کنفوسیوس
اگر مردم مرا نشناسند غصه نخواهم خورد ولی من اگر مردم را نشناسم افسرده خواهم شد. کنفوسیوس
اشتباه را تصحیح نکردن خود اشتباه دیگریست. کنفوسیوس
برگ در هنگام زوال می افتدمیوه در هنگام کمال می افتدبنگر که چگونه می افتی چون برگی زرد و یا سیبی سرخ . کنفوسیوس
تازه کار
تشکر کننده گان: اکبر

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 8 سال, 8 ماه قبل، #9918

  • anattawa
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • ازاد اندیش باش به هر قیمتی
  • تعدادِ ارسال‌ها: 409
  • کارما (امتیازِ ویژه): 2
کامنت 9916
مخصوص اقای اریا
اللی )50(یاشون وار نیبه اوشاخلارتکین اجیق الیسن
دوست عزیز و گرامی خودم جناب اریای عزیز
من نمی دانم بین ما چهار نفر چه اتفاقی افتاده که هر کدام از ما حرفی می زنه به ان یکی بر می خوره ؟ حاصل سی سال ورزش و باشگاه داریت این بود که با یک کامنت اقا پدرام خداحافظی کنی و از میدان در بری عزیز نه عزیزم اگر من بدانم که عقیدم درست است و مشکلی نداره میمانم و ازش دفاع میکنم (نمی گم عقیدت غلط است ها فکر کنی بهت توهین می کنم ها) من یک ایمیلی به استاد جلیل زاده زدم و نظرش را در مورد مساله ای پرسیدم ایشون گفتند
ما نباید انتظار داشته باشیم که همه دقیقا مانند ما فکر کنند و عملکرد یکسانی همچون ما داشته باشند. بایستی با تضاد ها و رنگارنگ بودن زندگی آشنا بود لذت برد
ببین توی این متن کوتاه چه چیزهای نهفته
1- مانند ما فکر کردن
2- عملکرد یکسان
3- تضاد ها و رنگارنگ بودن زندگی
4- مهمترین نکته لذت بردن
جبر محیط باعث شده ما همه چیز را یا سیاه ببینیم یا سفید
توی جمله استاد جلیل زاده اصلا طبقه بندی خوب و بد و مرز بندی خودی وغیرخودی وجود دارد ؟
کارهای ما و گفتار ما من را یاد یک شعار سیاسی یک جناح خاص انداخته است که می گوید
دیگی که برای من نجوشد می خوام کله سگ داخلش بجوشد
عزیز اگر از کامنتی خوشت نمیاید نخوان یا لایک نزن
چرا غزل خداحافظی می خونی
امیدوارم بیایی جواب بدی حتی اگر فحش باشد که من متوجه بشم سایت را ترک نکردی
تازه کار
تشکر کننده گان: Mostafa Jalilzadeh, اکبر

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 8 سال, 8 ماه قبل، #9919

  • pedram
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • تعدادِ ارسال‌ها: 330
  • کارما (امتیازِ ویژه): -1
درود بر دو استاد و بقیه همراه
جناب اریا از شما بعید بود که .....
من تمام حرفم این است که باید به اخلاق توا توجه کرد.

قهر کردن کارخوبی نیست.ام فکر میکنم کار شما نوعی تهدید است که اگر شما طبق فرمان من نباشید من سایتو ترک میکنم.

نمیدانم چی شد در روز جمعه ناگهان از دکتر جکیل به اقای هاید تبدیل شدید.به هر حال اگر اخلاق رانشود اصلاح کرد پس عرفان به چه درد میخورد .جواب ساده است .لایه جرز دیوار.
شما به اقای حسین ایراد گرفتی اما یک بار نشد بحث کنیم که چرا او اینطوریست.ریشه تفکر و رفتار او از کجا امده.به جای اینکه به فکر درمان ان باشیم مدام به او پریدیم.ایا پریدن به او او را اصلاح کرد.نه.
پس به کامنت قبلی من بیشتر توجه کنید.
پاینده باشید.

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 8 سال, 8 ماه قبل، #9920

  • حسین
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • گر به خود آیی به خدایی رسی به خودآ
  • تعدادِ ارسال‌ها: 374
  • کارما (امتیازِ ویژه): 0
جواب 9679

استاد عرض ارادت همراهان عزیز درود


چرا کونگ فو ماندگار است واز بین نمی رود و جاذبه دارد

1. رابطه تکنیک زدن و مبارزه با جهل خویش

حرکاتم را از عمق و نهان خود عاشقانه می خوانم و با زدن تکنیک ضربات خود را بر پیکره جهل خویش می دانم
می کوشم تا در ضربات بر خود غلبه کرده و در هر متویی و هر ضربی بیشتر به خود نزدیک شوم و با بصیرت خود لایه های جهلم را بشکافم.
سخت نگرم و با سختی نفس خود را به مبارزه می خوانم ضربات را حکایت از یک تحول درونی خود می دانم طی مسیر می کنم و با عشق راه را می پیمایم.
در تلاشم خود را در مبارزه نفس به قله معرفت برسانم و در پیچهای ضربات انعطاف معرفتها را بیازمایم با خویش به مبارزه می پردازم ودرنبرد با اعتقاد و یقین بر می خیزم و بر جهلم غالب می شوم سخت می جنگم واز میدان نمی هراسم.
تکنیکهای دوران به دورانم را حقه خویش نمی دانم و نقاب دو رویی به چهره نمی زنم و با اخلاص مسیر تکنیک را طی میکنم.
با نگاه سخت و آتشینم رعب بر جهلم می اندازم معادلاتم را در تکنیک را به مثابه منطق تفسیر میکنم و لگام سکوت بر جهل نفسم میزنم تعداد محورها و خطها را آزمون نوشته شده نفس می دانم و آزمون را از اول تکنیک و اولین محور خط شروع میکنم و تا انتهای محور خط به پایان می رسانم.
در درگیرهای تکنیکی دفاعیم حریفم را با قدرت تمام بر زمین میزنم و فریاد معرفت و پیروزی سرمی دهم.
سرشها را به مثابه عقبگرد در اندیشه نمی دانم و منتظر فرصت مناسب حمله به حریف می مانم.
پرشهایم شجاعت، و تاختنم به جهل را ترس نمی دانم.
میایستم نفس میگیرم و با خود تکنیکها آزمون نفس را مرور میکنم اندیشه ام این است از راه دیگری حریفم را به جای خود بنشانم.
کیاپ میکشم و با نگاه، هراس را به اندام حریف بیاندازم.

با دو انگشت تن و روانم چشمان جهلم را کور و پنجه در پنجه خصمم میگذارم و با غرشم جهلم را به مرگ می سپارم
در فواصل کارم برق نگاه استادم را آزمون و آن را حلاوت کام جان وآموختهایم را سرمشق می دانم


بار دیگر تکنیکم را مرور میکنم که همه را بدرستی انجام داده ام شک در ارائه طریق که نه مهر تایید بر عملکرد خود میزنم.
از غرور بیزارم با غرور لگام بر جهل خویش میزنم نگاهم، کیاپم، بی آلایش، از غش و حقه بدور، با درستی با نفس میجنگم حریفم را در چند جهت می آزمایم و درهر جهت جواب مناسب می دهم.
ترس ندارم و با درست عمل کردن و درست دانستن تکنیکها اعتماد بنفسم را چند برابر میکنم با هجوم حریفم خستگی نداشته و از پا نمی افتم و سر تعظیم و تسلیم به جهلم کج نمیکنم.
تمام تحرکات درون نفسم را باجسمم یکی میکنم و توانم را به اوج می رسانم عرقم را شرمساری که نه مجاهدت می دانم و بر این عرق مقدس می بالم و در آخر به خود بهترین جایزه مبارزه را می دهم و این را آخرین گام در مبارزه با نفس وپایانی بر این مبارز نمی شمارم
و در آخربه ذن می نشینم و آن را بهترین حالت فیزیولوژی بدن و پله های فهم وجودیم را یک وسیله می دانم
پاینده باشید

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 8 سال, 8 ماه قبل، #9921

  • pedram
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • تعدادِ ارسال‌ها: 330
  • کارما (امتیازِ ویژه): -1
جناب استاد جلیلزاده اگر من حرف بدی زدم بگویید که من عذر خواهی کنم.
من معتقد به اصول اخلاقی هستم.
ایا گفتن اینکه به اخلاق تواکار توجه شود گنا کبیره است؟

ممنون میشوم
پاینده باشید.
تشکر کننده گان: Mostafa Jalilzadeh

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 8 سال, 8 ماه قبل، #9922

  • آريا
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • تعدادِ ارسال‌ها: 512
  • کارما (امتیازِ ویژه): 5
[b[color=#000000]]اغاز بي پايان و پايان بي اغاز[/color]
كونگ فوتوآ ، طريقت دانايان و انشاء تن و روان
زمان بي زمان.
استاد بزرگ جليل زاده گرامي و استاد عزيزم عطار بزرگ كه حقا داناي زمانيد و همراهان نيك انديش درود بر شما
آخرين سخن
استادان عزيزم حقير به حقانيت راه شما ايمان دارم و بودن يا نبودن من در اينجا چيزي را عوض نمي كند. جسارت بنده را ببخشبيد كه بدون خدادحافظي از شما پيام گذاشته بودم. اينك برايتان از خداوند متعال سلامتي و طول عمر و شادكامي دائمي ارزومندم.اميدوارم هر زمان تهران تشريف آورديد بنده حقير را از تشريف فرمايي خود مطلع فرمائيد تا افتخار ميزباني شما را داشته باشم. اگر بخت يار باشد و زنده بمانم بطو رجدي تصميم به مهاجرت به كانادا يا امريكا را دارم. در كانادا دوستان زيادي دارم كه اصرار براين كار دارند. اگر شانس با حقير يار باشد مطمئنا در كانادا كنار شما خواهم بود. اگر نه در هر جاي دنيا كه باشم دعاگوي شما عزيزان هستم. به لطف وجود امثال حسين در اين كشور براي امثال بنده جايي وجود ندارد.استادان گرامي در اين مدت كوتاه در كنار شما خيلي چيزها آموختم و تجربيات زيادي كسب كردم. مصاحبت با شما براي من باعث افتخار است و بخودم مي بالم.
آناتواي عزيزوگرامي و اقاي پدرام .بنده به دوستي با شما و ديگرهمراهان عزيز هم افتخار مي كنم.
اما سخني دارم ابتدا با شما پدرام عزيز و اين اخرين سخن من در اين سايت است.دوست گرامي توصيه مي كنم يكبار ديگر نوشته هاي آخرت را بخوان. بطو ر حتم اين مطالب در باره شما بيشتر صدق مي كند كه نوشته ايد: قهر کردن کارخوبی نیست.ام فکر میکنم کار شما نوعی تهدید است که اگر شما طبق فرمان من نباشید من سایتو ترک میکنم.
اگررفتن از اين سايت تهديدد باشد پس شما هر روز ديگران را تهديد مي كنيد. تهديد زماني صدق مي كند كه منفعتي در كار باشد. وقتي شما حتي نمي دانيد من كيستم پس حرف شما اشتباه است.پاسخهاي شما هم از روي عصبانيت است و مثل حسين مي خواهيد فقط جوابي داده باشيد. بهر حال من آنچه شرط بلاغ بود با شما گفتم.خواه پند گير خواه ملال.
دوست عزيزم شما هنوز جوانيد و چوب زندگي به تنتان نخورده.آمدن يا رفتن ما بايد درسي باشد براي خودمان و ديگران . يارومه مي گويد من قصد ندارم وقت كسي را بدزدم. به آخرين كامنتهاي من توجه كن . هدف من آموختن و آموزاندن بود.اين هدف فعلا در اينجا ميسر نمي شود. پس بودن بي معناست. اين نظر من است و فكر مي كنم هركس حق دارد نظر خود را بدهد.
و اما آناتواي عزيز. من از شما تشكر مي كنم. اتفاقا نتيجه همان سي سال كلاس داري ( البته 30 سال نشد) به من مي گويد كه در كجا بايدانرژي گذاشت. اميدوارم زود به حرف من برسيد.
و اما درباره اينكه زندگي با اختلاف نظر ها زيباست .
بايد عرض كنم استاد جليل زاده درنظرمن الان حكم يارومه را دارند. اما اگر واقعا اينگونه بود و ايشان به همين حرف معتقد بودند بايد مي ماندند با فدراسيون همكاري مي كردند. آنجا هم مسئله اختلاف نظر است.
من در اين 50 سال هيچوقت متوجه نشدم چطور مي شود با كساني كار كرد كه درست نقطه مقابل تو قرار دارند؟
حتي پيامبران هم نتوانستند با مخالفان خود كار كنند و اصلا اين كار امكان ندارد و من اعتقادي به اين شعار ندارم.
متاسفانه آقاي پدرام شما فكر مي كنيد كه بنده اگر حرفي ميزنم بخاطر خودم است يا مي خواهم ديگران را وادار به پذيرش آن بكنم. اين اشتباه است. مني وجود ندارد. فقط انديشه هايي كه تجربه شده است را به شما انتقال دادم. حال نمي خواهيد بپذيريد ديگر اين تقسير من نيست.
زماني كه شما قرار است هدفي را دنبال كنيدمسلما نمي توانيد با فرد يا گروهي كار كنيد كه دقيقا بهر علتي نقطه مقابل شما قرار دارند. بلا نسبت شما و بقيه همراهان مثلي است قديمي كه مي گويد: يك بز گر يك گله را گر مي كند.
من سالها با افرادي مثل اين حضرت اقا از نزديك سروكار داشتم و مي دانم وقتي در يك جا لانه كنند چه مصيبتي در انتظار افرادي است كه آنجا ساكن هستند. به دو رو برخود نگاهي بياندازيد. ببينيد چه زندگي هايي را افكار افرادي مثل اين شخص از هم پاشيده است. پدر بيامرز،مگر من براي خودم چيزي خواستم كه شما مي گوئيد تهديد مي كنيد. اگر مسئله آموزش است پس در اين امر حقيراز شما تجربه بيشتري دارم. قديم و جديد بودن در اين سيات يا هر جاي ديگر موجب اين نمي شود كه به شما احساس برتري دست بدهد. در باره آن شخص شما اگر راست مي گوييد هدايتش كنيد. اين فرد به گفته خودش گرگ بيست ساله است. شما چطور مي خواهي كسي را كه عمدا خودش را به كوچه علي چپ مي زند به راه راست بياوري؟
ايا به نحوه سؤال كردنش از استاد عطار دقت نمي كنيد، ايا متوجه روش تمسخركردنش در باره همه نمي شويد.استاد عطار عكس شني را كه دايره وار بوده گذاشته و او از وي سؤالي مي كند كه سرتاسر مسخره است.
چگونه مي خواهيد با كسي در اينجا هم كلام بشويد كه حتي با گذاشتن شكلك هم مي خواهد به نوعي ديگران را آزار بدهد. آيا نمي دانيد كه روش ازار رساندن به ديگران جزو واحد هاي درسي اين شخص بوده است؟ تنها كساني كه در اينجا ماهيت اين فرد را شناختند استادان جليل زاده و عطار و دوست عزيزمان آناتوا بودند.
اميدوارم از ناحيه اين آدم به ديگران آسيبي وارد نشود.
براي همه شما آرزوي عمري طولاني با صحت و سلامتي و شادكامي دائمي دارم.
اگر باعث ناراحتي كسي شدم از او حلاليت مي طلبم. بدرود و پاينده باشيد.

[/b]
گنگ خواب ديده
تشکر کننده گان: Mostafa Jalilzadeh, Assar, اکبر, pedram, anattawa
این صفحه در: 0.24 ثانیه ایجاد شده است