به کانون ورزشی و پرورشی تن و روان خوش آمدید
   KUNG FU TO'A   -   کونگ فو توآ 
قوی شو به برترین نیروها و تواناترین اندیشه ها
 برای رسیدن به معشوق بایستی عاشق بود
آموزش کونگ فو توآ بوسیله استاد مصطفی جلیل زاده

 

You are here شما اینجا هستید: سالن گفتگوی سوال از مصطفی جلیل زاده
میهمانِ, گرامی، خوش آمدید!
نامِ کاربری گذرواژه: به‌خاطر داشته باش

گفتگوی همراهان
(1 ، بازدید کننده) (1) میهمان

نامِ بحث: گفتگوی همراهان

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 8 سال, 8 ماه قبل، #9998

  • آريا
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • تعدادِ ارسال‌ها: 512
  • کارما (امتیازِ ویژه): 5
همراه پدرام.درودبر شما و ديگر همراهان
قبل از هر چيز بايد اين نكته را عرض كنم اگر بحثي در اينجا مطرح مي شود براي اين نيست كه من يا ديگري بخواهد با شخص ديگريا با شما به جدل بپردازد. بلكه هدف اصلي حداقل براي خود من دو چيز است.1- محك زدن آموخته هاي قبليم.2- آموختن يا آموزاندن نكات تازه به خودم و ديگران
كاش شما مطلب بنده را با دقت بيشتري مطالعه مي كرديد و بعد با ارامش بيشتر و سر فرصت و حوصله پاسخ مي داديد. بنده به هيچ وجه منكر اين نيستم كه در يك بحث علمي بايد از منابع هم استفاده كرد.اما اگر شما به همان كامنت رجوع كنيد خواهيدديد كه چند علت براي ساده تر بيان كردن موضوعات آوردم. بعنوان مثال اگر شما به تمام كامنتهاي من در رابطه با ذن توجه كنيد خواهيد ديد اگر مطلبي از كسي نقل شده از دو حالت خارج نبوده، يا داستانهايي از ذن بوده يا نقل نظريات اساتيد بزرگ ذن در جايي كه خواسته شده، يعني شما فرضا از بنده سؤال مي كنيد ذن چيست؟ يا نظر استادان ذن در باره اين مكتب چگونه است؟ بنده يا هر شخص ديگر موظف است آن مطلب را براي آن شخص نقل كند.اما عمده مطالب كامنتهاي بنده نظر خودم است و بس.
در بحث زمان شما گفتيد من در باره زمان نيوتوني و مسائلي از اين قبيل حرف دارم ، بنده عرض كردم بگوئيد مي شنوم. اما شما يك مقاله در باره بيگ بنگ نقل كرديد و آخرش هم از قول خودتان نوشتيد :

(پس بر طبق اخرین دستاوردها زمان هم همراه با انفجار بزرگ به وجود امده و اینکه بگویییم قبل از ان چه بوده مفهوم خاص ندارد و دیگر تفکر کلاسیک یا نیوتونی جواب نمیدهد.
بطورکل نمیتوانیم خدارا با مفهومهای کلاسیک وقدیمی توجیه کنیم حتی با این مفاهیم جدید هم نمیتوانیم و شاید به پوچی برسیم.
چون حتی خودقانون علت و معلول هم افریده خدا هستند مثل زمان.و اینکه خدا جهان را برای انسان افرید به نظرم درست نیست.این همه سال قبل از افرینش انسان جهان وجود داشته پس انها چی.!!!!!!!!!!)

اگر منظور شما از پاسخ اين جملات است كه بدتر به ابهامات اضافه كرديد.
حال در ادامه اگر مايل بوديد به آن هم خواهيم پرداخت.
همراه گرامي، مثال شما در باره مراجعه به پزشك كاملا اشتباه است. شخصي كه به پزشك مراجعه مي كند نمي رود با دكتر بحث علمي بكند و بنده در كجاي مطلبم نوشتم كه مابايد تركيبات شيميايي فلان چيز را بايد بدانيم.
وقتي عرض مي كنم گاهي شما يا ديگري مطالب را نخوانده پاسخ مي دهند همين است.
كسي كه به پزشك مراجعه مي كند بيمار است و از قبل پزشك را به ان تخصص قبول كرده، بنابراين به وي مراجعه مي كند و معاينه مي شود و دارو مي گيرد.
واقعا كجاي اين مطلب به بحث در باره زمان شباهت دارد من نمي دانم. اگر ممكن است بيشتر توضيح بدهيد.

عزيزمن، مططلبي كه بنده از قول يارومه بيان كردم معني اش اين‌است :
بيشتر اكتشافات در علوم توسط كساني صورت گرفته كه اصلا درآن حيطه تخصص نداشته اند. اگر باور نمي كنيد برويد تحقيق كنيد.
مي دانيد چرا؟ علتش را برايتان مي گويم.

اينكه بنده عرض كردم يك بحث علمي را بايد از جايي ساده شروع كرد و ابتدا ازعقايد خودتان، به اين علت بود كه اگر شما در آغاز بحث از قول فلان دانشمند مطلبي را عنوان بكنيد، با اين كارتان شخص را در همان ابتدا در مقابل عمل انجام شده قرار داده ايد. يعني غيرمستقيم به شخص تكليف كرده ايد كه موضوع بحث اين است و من اين مطلب را قبول دارم و شما بايد روي اين اصول بحث كنيد. اين امراز نظر من اشتباه است.
زيرا همين مطلب كه شما در باره بيگ بنگ نقل كرده ايد ، اگر يك دانشمند از ان چند سؤال فني بپرسد شما قادر به پاسخگويي نيستيد چون مطلب مال شما نيست.
براي همين بنده عرض كردم كه اگر دو دانشمند هم رتبه يك بحث را شروع كنند مي توانند از هر منابعي استفاده كنند. زيرا به آن علم تسلط دارند.
اما وقتي در اينجا ما با هم مي خواهيم بحث كنيم سطح سواد ما با هم يكسان نيست. اگر شما مهندس فيزيك باشيد مطالبي را نقل مي كنيد كه به نظر شما ساده و پيش پا افتاده است. اما براي يك شخص بي سوادي مثل من ممكن است فهم ان مطلب خيلي سخت باشد.

دليل مهم ديگر كه بنده اين كا ررا درست نمي دانم كه در شروع هر بحثي فورا از منابع اينترنتي مطلبي نقل كنيم اين است كه جلوي خلاقيت اشخاص را مي گيريم.ممكن است يك فردي در باره يك مسئله مهم علمي اگر نداند كه آن مطلب خيلي مهم است آن را ساده بگيرد و ذهن خود را آزاد بگذارد و به جواب برسد. درحالي كه همه دانشمندان از پاسخ دادن به آن عاجز باشند.
نمي دانم شما هم اين مطلب را شنيده ايد ياخير، كه معلمي رياضي در كلاس مشغول تدريس بود و اتفاقا خنگ ترين شاگرد كلاس در حين تدريس به خواب مي رود. وقتي كه معلم و دانش آموزان از كلاس بيرون مي روند وي از خواب بيدار مي شود و مي بيند كه روي تخته سياه مطالبي نوشته شده است و مسئله اي رياضي مطرح شده ، وي ان مسئله را ياد داشت كرده و به منزل مي رود و با تلاش و كوشش بسيار آن را حل مي كند . جلسه بعد كه به كلاس مي ايد و ان را به استاد خود نشان مي دهد استاد از تعجب فرياد مي كشد. زيرا ان مسئله يكي از دشوار ترين مسائل رياضي بوده كه دانشمندان سالها نتوانسته بودند آن را حل كنند.
از اين دست اتفاقات مدام مي افتد، مي داني چرا؟ چون وقتي ما به خودمان تلقين مي كنيم كه فلان مطلب سخت است،پس دريادگيري آن هيچ كوششي نمي كنيم و عدم موفقيت ما تصنعي و ساختگي است.زيرا كه ذهن ما قادر است به تمام معماها پاسخ دهد. اما اگر همان مسئله را به فردي نشان بدهيم و نگوئيم كه آن مسئله چقدر مهم است ممكن است آن فرد موفق به حل آن مطلب شود.
شما اگر دقت كنيد دوست ما آناتوا مطالبي را در باره ايگو و نهاد مطرح كرده، خوب بنده بيشتر از سي سال است كه با اين مباحث اشنا هستم و مي توانم ساعتها در باره انها حرف بزنم،زيرا به نوعي شغل بنده سروكار داشتن با اين مطالب بوده، اما ايا دانش تمام افراد با هم يكسان است؟ خير.
متاسفانه بشرامرزو تنبل شده و نمي خواهد خودش به خلاقيت بپردازد. يك دانشمندي يك نظريه اي در جايي مي دهد و مردم ان را مي پذيرند و بعد روي ان شروع به بحث مي كنند. سپس چند سال بعد مشخص مي شود كه اين نظريه غلط بوده. دوباره يك نظريه جديد مطرح مي شود و باز روي ان شروع به بحث مي كنند.
پس دوست گرامي من، منظور من اين بود كه ذهن خودمان را باور كنيم تا به اين موضوعات فكر كند شايد يك مطلب جديد كشف شد. مگر آنهايي كه اين نظريات را مطرح كرده اند از بدو تولد فيزيكدان و فيلسوف بوده اند.
بنده با يك دليل به شما و تمام دانشمندان فيزيك ثابت مي كنم كه نظريه بيگ بنگ اشتباه است. من مرده شما زنده، اگر چند سال بعد ثابت نشد كه اين موضوع حقيقت دارد.بنده از دوران جواني اگر مي خواستم روي موضوعي تحقيق كنم بلافاصله به دنبال اين نمي رفتم كه آيا دانشمندي در اين باره نظريه اي داده يا خير؟ بلكه خودم براي خودم سؤال طرح مي كردم و به دنبال جواب مي رفتم. بعد از اينكه پاسخي به دست مي اوردم ان را باكساني كه در اين زمينه بيشتراز من اطلاعات داشتند در ميان مي گذاشتم. اگر پاسخ من درست بود متوجه مي شدم راه درستي را براي يافتن جواب طي كرده ام.
اين روش سخت اما بسيار جالب است. زيرا شما از توانايي واقعي مغز خودتان براي يافتن پاسخ سؤال استفاده مي كنيد و به دانش ديگران در شروع كار متكي نيستيد.
بگذاريد يك مثال ديگر بزنم و تمام.
بحث اصلي ما در باره اين بود كه اگر خدا خالق زمين و اسمانهاست، پس زماني بوده كه چيزي نيافريده، خوب، دراينجا سوال پيش مي ايد كه اگر خدا خالق بوده پس چرا زماني نمي افريده ؟ اين يك سؤال است و هر سوالي بايد يك پاسخ حقيقي داشته باشد. نه ساختگي يا پاسخي كه ما دلمان مي خواهد باور كنيم.
حال يكي مي ايد و مي گويد كه زمان مال ماده است و خدا جزو مجردات است و از اينجور صحبتها. كه البته بنده نمي خواهم در اين باره صحبت كنم چون دانستن اينكه خداوند متعال جزو مجردات است بنظر من كفر است.
اما در يك دانشگاه يا در يك حوزه اين حرف را به اضافه خيلي از مطالب ديگر مي گويند و اشخاص هم مجبورند قبول كند. بهمين دليل است كه پيشرفت علوم در گذشته با توجه به امكانات آن دوران بسيار قوي تر و بهتر از امروز است. مثلا اهرام مصر را كساني ساخته اند كه از دانش و تكنولوژي امروز بي بهره بوده اند. يا تقويم ماياها با چنان دقتي تنظيم شده كه امروز فقط با تكنولوژي پيشرفته ما امكانش است.
در حال اضر دانشجويان و اساتيد تنبل شده اند. هيچ كس به سراغ توليد علم نمي رود.از هر كس يك سؤال كه مي كني ، فرت در اينترنت به اندازه يك كاميون مطلب كپي مي كند. مطالبي كه اگر د رحوزه تخصصي وي نباشد هيچ چيز ازآن نخواهد فهميد.
دوست من، منظورم به شما نبود كه فوري موضع گرفتيد. منظور من به خودم و به همه كساني بود كه به خود زحمت فكر كردن نمي دهند.
در هر حال شما نه تنها به اين پرسش كه خدا چرا يكدفعه تصميم به خلقت گرفت نتوانستيد پاسخ دهيد بلكه به ابهامات افزوديد.
بنده كاري به زمان نيوتوني و اين اصطلاحات ندارم. اگر من هم بخواهم با آن زبان با شما صحبت كنم صدها صفحه مطلب براي شما نقل مي كنم.
شما به مطلب استاد عصار هم اگر دقت كنيد ايشان دو مطلب را تذكر داده اند، يكي نداشتن تعصب، و ديگري انتخاب آگاهانه مطالب.
الان اگر شما عرايض بنده قبول نداريد اشكالي ندارد و هر چند اصلا به بحث ما مربوط نمي شود، اما بسم الله، شما ثابت كنيد كه بيگ بنگ اتفاق افتاده است وجهان به يكباره خلق شده. البته از ديدخودتان، نه اينكه مطالب ديگران را نقل كنيد. چون شما فقط ناقل مطلب بوديد و هيچ توضيح كوچكي هم در رابطه با آن ارائه نكرديد.
دوست من به ياد داشته باش، بحث علمي يعني اينكه، ما با هم تلا ش مي كنيم تا يا چيز جديدي ياد بگيريم يا اينكه اگر يك نفر نظر اشتباهي دارد اشتباهش اصلاح بشود.
شما دراينجا بايك سؤال ساده مواجهيد: اگر خدا خالق جهان است، اين مطلب بدان معني است كه روزي هيچ چيز ي نيافريده بوده، اين فرمايش قران است و در قران چيزي در رابطه با زمان نيوتوني و ريسمان زمان و مطالبي مانند اينها نيامده بلكه منطق ساده اي استفاده شده كه هر كودكي آن را متوجه مي شود.
اما وقتي درمراكز علمي نمي توانند به اين سؤال ساده پاسخ بدهند به هزارو يك اما و اگر متوسل مي شوند و مطلب را چنان مي پيچانند كه كس نتواند به ضعف و ناداني وجهل آنها پي ببرد.

اگر قرار باشد هر چه دانشمندان مي گويند درست باشد، پس بايد بپذيريم كه اين خورشيد است كه به دور زمين مي چرخد نه زمين به دور خورشيد.
زيرا همين نظريه كه توسط دانشمندان قرون وسطي بيان شده بود باعث مرگ دهها يا صدها انسان ازاده شد.
سؤال اين است : چرا خدا قبلا هيچ چيزنمي آفريد؟ در حالي كه قرآن مي فرمايد: او هر روز در انديشه كاري است. اگر پاسخي مستدل به اين سؤال ساده داريد من مي شنوم.
پاينده باشيد.
گنگ خواب ديده
تشکر کننده گان: Assar, اکبر, pedram, anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 8 سال, 8 ماه قبل، #9999

  • آريا
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • تعدادِ ارسال‌ها: 512
  • کارما (امتیازِ ویژه): 5
cph-theory.persiangig.com/Namehesfand92.htm
پدرام جان به اين آدرس مراجعه كن. شاهد از غيب آمد.يك دانشمند ايراني در اينجا سرنوشت خود را نوشته است. تحت عنوان نامه سرگشاده به آيت الله هاشمي. ببين در آنجا اين دانشمند هم نظريه بيگ بنگ را ردكرده و دلايل خود را ارائه داده و هم اينكه دقيقا از روش من براي يافتن پاسخ سؤالهايش استفاده كرده. واقعا حيرت انگيز است. من تا الان با اين شخص اصلا آشنا نبودم. اسم ايشان حسين جوادي است فكر كنم. خيلي سرگذشت جالبي دارد. حتما دوستان مطالعه كنند. كل سرگذشت خود را در يك فايل پي دي اف هم نوشته و انتشار داده. ايشان يك دانشمند فيزيك و رياضيالت ايراني است.
گنگ خواب ديده
تشکر کننده گان: Assar, اکبر, pedram, anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 8 سال, 8 ماه قبل، #10000

  • آريا
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • تعدادِ ارسال‌ها: 512
  • کارما (امتیازِ ویژه): 5
همراهان گرامي در يك سايت به نام « معلم خلاق » مطلبي ديدم كه به نظرم جالب آمد و تا حدي به اعتقادات بنده شبيه بود. مطالعه آن را جالب دانستم و اميدورام براي شما هم جالب باشد.
ناسا و مشکل خودکار
گفته می‌شود وقتی ناسا برنامه فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد، با مشکل کوچکی روبرو شد. آنها دریافتند که خودکارهای موجود، در فضای کار نمی کنند. به دلیل عدم وجود جاذبه در فضا جوهر خودکار به سمت پایین جریان نمی یابد و روی سطح کاغذ نمی ریزد.
ناسا برای حل این مشکل با شرکت مشاورین اندرسون قرارداد بست. تحقیقات بیش از یک دهه طول کشید، 12 میلیون دلار صرف شد و در نهایت آنها خودکاری طراحی کردند که در محیط بدون جاذبه می نوشت، زیر آب کار می کرد، روی هر سطحی حتی کریستال نیز می نوشت و از دمای زیر صفر تا 300 درجه سانتیگراد بالای صفر کار می کرد.
روس‌ها نیز در هنگان اعزام فضانوردان به فضا با چنین مشکلی روبرو شدند ولی آنها راه حل ساده تری داشتند:

آنها از مداد استفاده کردند! (به همین سادگی)

در واقع در دو کشور آمریکا و شوروی سابق از دو دیدگاه و روش مختلف برای حل این مساله استفاده کردند:
در آمریکا تمرکز روی راه‌حل (نوشتن در فضا با خودکار) بود. می‌خواستند خودکاری اختراع کنند که در شرایط بدون جاذبه بنویسد. ولی در شوروی تمرکز اصلی روی مشکل (نوشتن در فضا) بود و مهم نبود که این وسیله از جنس خودکار باشد، مداد باشد و یا حتی زغال باشد. مهم رفع مشکل و رسیدن به هدف، یعنی نوشتن در فضا بود.

در دو مثال فوق دیدیم که خلاقیت ساده تر از آن است که فکر می کنیم. فقط باید باور داشته باشیم که همه ما این توانایی خدادادی را داریم و با کمی تفکر و تغییر نگرش در برخورد با مسائل می توانیم به راحتی ایده های بکر و راه حل های منحصر به فردی برای مسائل و مشکلات پیدا کینم.
شما در مورد خلاقیت چگونه فکر می کنید؟ آیا بهتر نیست در مواجهه با مسائل خرد و کلان زندگی، کمی متفاوت تر فکر کنیم و به راه حل های معمول و کلیشه ای اکتفا نکنیم؟
- See more at: www.moalemekhalagh.com/index.php/article...sthash.f3ZwNrm7.dpuf
گنگ خواب ديده
تشکر کننده گان: Assar, pedram, anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 8 سال, 8 ماه قبل، #10001

  • pedram
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • تعدادِ ارسال‌ها: 330
  • کارما (امتیازِ ویژه): -1
با سلام به همه

جناب اریا فکرکنم شما هم منظور من را متوجه نشدید.من نمیتوانم مفهوم زمان را از دیدگاه خودم اثبات کنم.اصلا اگر کسی از زمان تعریفی کرد تفکرش بیرنگ نیست.هیچ دلیل علمی وجود ندارد که دیروزی وجود داشته است.شاید شما همان موقع با یکسری خاطرات به وجود امده اید.پس‌ فکر در مورد زمان بی معنی است.اگر شما زمان را حس میکنید به وسیله خاطراتتتان حس میکنید.پس دیگر تفکر بیرنگی وجود ندارد.

کسی که بیرنگ فکر میکند نمیتواند در مورد زمان فکر کند زمان یک حس است نه تفکر.


وقتی من کامنتی را میگزارم به ان اعتقاد دارم.من به این نظریه معتقدم.نمیدانم از کجا همراهان (کاشف)متوجه شدند که من فقط کپی کردم.من اگر میخواستم ان را خودم توضیح بدهم طول میکشید و شاید هم پیچیده بود بنابراین کلی دنبال منبع اسان میگشتم.
به نظرم دیدگاه بدی که نسبت به اینترنت دارید غلط است.اتفاقا بگذارید فرت مطلب اماده دم دست باشد.شما فقط مطالعه کن.بهتر از این است که ساعنها وقتت را توی کوچه پس کوچه های انقلاب تلف کنی دنبال یک کتاب اخرشم هیچی.
لا اقل میدانم این اینترنت از ذن و تفکر بیرنگ بیشتر برای بشریت جواب داده.یک نگاه به تاریخ بندازید



ذن از کجا امده
یا چین
یا هند
این دو کشور چه گلی به سر جهان زدند
اما شوروی باعث شد چین کمونیست شود و باعث پیشرفتش شد.
هند هم انگلیس.این مرتاضان و بوداییها چه گلی به سر هند زدند ایا در مقابل ارتش بی دین بریتانیا توانستند کاری بکنند؟

پس به دستاوردها خواهشا توهین نکنید.همین فرتی که بگویید بازهم بشر در تلاش است فرت ترش کند.از ۳جی به ۴ جی و....
به هر حال من به بیگ بنگ معتقدم ولی نمیتوان زمان را ثابت کرد و نه میتوان در موردش اندیشه بیرنگ گرد .فقط میتوانیم ان را بپذیریم و از پذیرش ان چیزهای زیادی به دست اوریم.






ما در چاه فلسفه گیر کردیم.زمانی که شما در قهر بودید من از همراهان سوال کردم اخرین مرحله ذن چیست و کسی که به ان رسیده چگونه است اصلا یک استاد ذن نام ببرید.خودتان جوابها را ملاحضه کنید.

اما در مورد ان جوان بحث بسیار است.


پاینده باشید

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 8 سال, 8 ماه قبل، #10002

  • pedram
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • تعدادِ ارسال‌ها: 330
  • کارما (امتیازِ ویژه): -1
نتیجه تفکر من درمورد زمان:

«اصلا زمانی وجود ندارد من هستم با دنیا و مغزم با یک سری دانسته و خاطره که نمیدانم از کجا امده است. »

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 8 سال, 8 ماه قبل، #10003

  • pedram
  • غایب
  • Platinum Boarder
  • تعدادِ ارسال‌ها: 330
  • کارما (امتیازِ ویژه): -1
چرا به بیگ بنگ معتقدم؟
چون جهان ما در حال انبساط است یعنی فاصله بین کهکشانی در حال زیاد شدن است.پس اگر زمان را بپذیریم که گذشته ای وجود داشته میفهمیم که فاصله ها دیروز کمتر از امروز بوده و دو روز پیش کمتر از دیروز و....پس چند میلیارد سال پیش جهان خیلی کوچک تر از این بوده و هر چه به عقب تر میرویم جهان کوچکتر میشود.
حال به بحث فضا زمان میپردازیم.متاسفانه مجبوریم از ریاضیات استفاده کنیم که درک ان برای همه میسر نیست.اما یک اصل علمی اثبات شده را میگویم که از ان به مقوله فضا زمان میرسند.این همان بود که گفتم در مغز ما نمیگنجد.

اگر جسمی به طرف شما با سرعت الف بیاید و شما ثابت باشی انگاه شما سرعت جسم را مقدار الف اندازه گبری میکنید.
اگر جسمی به طرف شما با سرعت الف بیاید و شما هم با سرعت ب به سمت ان بروید انگاه شما سرعت ان جسم را مجموع دو سرعت الف و ب اندازگیری میکنید مثل ماشینهایی که از باند دیگر اتوبان برعکس شما حرکت میکنند.
اگر جسمی به طرف شما با سرعت الف بیاید و شما هم با سرعت ب به از ان دور شوید انگاه شما سرعت ان جسم را تفاضل سرعت الف و ب اندازه گیری میکنید.مثل ماشینهایی که در لاین کناری شما ارام از شما دور میشوند.در واقع انها نسبت به کسی که در گوشه اتوبان ساکن نشسته سرعت زیادی دارند اما نسبت به شما که خود سرعت دارید سرعت کمی دارند و ارام از کنار شما رد میشوند.



تا اینجای کار همه چی ارومه
اما متاسفانه در مورد نور این قضیه صدق نمیکند واگر ان جسم شما در سه حالت بالا فوتون یا پرتوی نوری باشد و سرعت الف هم سرعت نور باشد در سه حالت بالا شما سرعت نور را عددی یکسان اندازه گیری میکنید .
یعنی مهم نیست که دارید به ان نزدیک میشوید یا دور میشوید و یا ساکن هستید.سرعت نور نسبت به ناظر مستقل از سرعت ناظر است و همه جای عددی ثابت.


اساس همه این نظریات نسبیت و تبدیل ماده به انرژی و بمب اتم و .....از همین اصل به مجود امده.اصل ثابت بودن سرعت نور

حال انها از کجا فهمیدند؟
درزمستان وقتی زمین از خورشید دور میشد و در تابستان که زمین به خورشید نزدیک میشد انها سرعت نور خورشید را یکسان اندازه گیری کردند.!!!!!!!!!!!!

بعد با یک سری ازمایشات دقیقتر فهمیدند که دستگاههایشان مشکلی نداشته بلکه این ماهیت نور است و با یک سری ازمایشات دیگر فهمیدند که واقعا سرعت نور نسبت به هر ناظری چه ساکن و چه متحرک عدد ثابتی است.
بعد فورمولهای قدیمی را بهینه کردند و فهمیدند که ماده میتواند به انرژی تبدیل شود و بالعکس و بمب اتم و.....دستاوردهای همین کشف است.


ساده تر از این نمیتوانم توضیح دهم من را درک کنید.
اما جناب اریا ایا به نظر شما این کشف را میتوان در ذهن مجسم کرد.اصلا با منطقهای ذهنی ما جور در میاید.این قضیه را به هیچ عنوان نمیشود تجسم کرد.ولی وجود دارد.

پاینده باشید.
تشکر کننده گان: Mostafa Jalilzadeh
این صفحه در: 0.28 ثانیه ایجاد شده است