Body & Mind Training Center

سخني با آقاي حيدر بالايي
آقاي بالايي ، سلام بر شما
من به شما سلام نمي كنم، چون از طرف شما سلامتي و صلح در مكتوبتان براي كسي نديدم. اما اين سلام از نوع قرآني است اگر به آن آگاه باشيد.
در جايي خواندم كه شاعري مي فرمايد :
بزرگش نخوانند اهل خرد
كه نام بزرگان به زشتي بَرَد
مطابق نوشته خودتان در سايت خودتان و در صفحات ديگر دنياي مجازي ، مدعي هستيد كه شالبند سبز هستيد و خودتان را راهدان خوانده ايد.بعدمطالبي را سعي كرده ايد با يك منطق خود در آورده بخورد خوانندگان بدهيد.
حال از آنجايي كه مطمئنم شما اين مطلب را مي خوانيد بنده مي خواهم به نمايندگي از طرف تمام دوستداران و شاگردان استاد بزرگ جليل زاده عزيز دو كلمه حرف حساب با شما بزنم و در پايان اگر به منطق معتقديد بايد منتظر باشيم كه جنابعالي از گفته هاي خود پشيمان شده و كت قرمز راهداني را از تن در آورده و شال سبز خود را نيز باز كنيد.
اولين مطلب منطقي
آيا شما در محل كار خود رييسي داريد يا خير؟زماني كه رئيس شما نيست از چه كسي فرمان مي بريد؟
مسلما خواهيد گفت از جانشين وي.
بسيار خوب، آيا زماني كه يارومه هنوز كار مي كردند خودشان مدارك راهدانها را امضاء مي كردند يا خير؟
حال در غيابشان چه كسي صلاحيت داردتابه تكنيك همراهان نظارت كرده ، آزمون بگيرد و قضاوت كند و حكم صادر كند؟
مسلما ارشد ايشان ( بنده عرض كردم ارشد.حال دربوق و كرنا نكنيد كه من براي استاد جليل زاده تبليغ جانشيني مي كنم). يعني اين يك واقعيت مرسوم در تمام ورزشهاي رزمي است. حال آن ارشدهر كس كه مي خواهد باشد فرقي نمي كند. مهم اين است كه يارومه كه بنيانگذار اين راه هستند وي را تأييد كرده اند. اول اقاي شهرام بود، سپس آقايان حسين مردي و هادي مينايي و حال استاد بزرگ مصطفي جليل زاده.
همچنان كه شما دركلاس خودتان هم همين رويه را به كار مي بنديد.
پس چرا در مقابل استاد ما موضع گرفته ايد؟ الان اگر يك جو غيرت كانگ فو كاري داريد بايد كت قرمز را از تن بيرون كرده و شال سبز خود را نيزاز كمر باز كنيد.مگر اينكه به استاد ثابت كنيد كه اين شال سبز از مجراي درستي به دست آمده است.يعني دراين مقوله صاحب نظر فقط و فقط استاد جليل زاده هستند و بس. زيرا از راهدانان قديمي بغير از ايشان كسي نمانده كه تا به كنون با درستي تمام اين راه را ادامه داده باشد.
اينكه مي گوييد مدارك راهدانان سه ماه بيشتراعتبار نداشته،حرف جفنگي بيش نيست؛ چرا؟ عرض مي كنم.
اولا، راهدانان از دست راهبر مدارك خود را گرفته اند و در آن قيد شده كه هرسه ماه يكبارفعاليت خودرا گزارش كنند. گفته نشده كه سه ماه بيشتر اعتبارندارد.
ثانيا، اگرهم برفرض اينچنين باشد، آن در زمان يارومه براي كساني بوده كه كار را ترك كرده باشند، حال اول اينكه،جنابعالي كه هنوزمدركتان مورد تأييد قرارنگرفته به چه مجوزي شال سبزبسته ايد،و اگربه آن سه ماه كذايي اعتقاد داريد، مدرك شما چند ماه اعتبار دارد؟
دوّمين مطلب منطقي
در نوشته خود كار راهدانان قديمي را مسخره كرده ايد و عين عبارت شما اين است كه: وقتي فيلم هاي آقايان را در زماني كه اوج كارشان بوده به دست آورده و اجراي آنها را مي بينم از خنده روده برمي شوم.
شما كه اينجا جرأت نداشته ايد تا نام ببريد كه منظورتان چه شخص يا اشخاصي است،اما بنده پاسخ شما را مي دهم.
شما در سايت خود ادعا كرده ايد كه يارومه را قبول داريد؛ اما با اين حرفتان مشخص شد كه دروغ مي گوييد.زيرا آن راهداناني كه شما كارشان را مسخره مي كنيد از همين راهبر شال سبزخود را در يافت كرده اند، پس منظور شما اين است كه كار يارومه مسخره بوده، يعني غيرمستقيم ادعا مي كنيد كه از يارومه بيشتر مي دانيد و متخصص تريد.
خوب آقاي متخصص بفرماييد ببينيم اجراي شما را چه كسي تأييد مي كند؟
من حاضرم قسم بخورم همان كساني كه شما آنها را « گاوكش » و « الاغ كش » خطاب مي كنيد همين الان كه سني ازآنها گذشته باز هم شما وامثال شما جرأت نمي كنيد روبروي آنها ايستاده و اين مزخرفات رابر زبان بياوريد.بنده كه بخوبي مي دانم منظور از شما از گاوكش چه كسي است،اما به شما اطمينان مي دهم اگر شما در دوران اوج ايشان حضور داشتيد طاقت يك ضربه متوي وي را نمي آورديد.
حال آن استاد در مسير توا باشد يا خير، اين مسئله جدايي است.
اما اينكه شما زبان به توهين باز كرده ايد خيلي جاي سؤال دارد كه آبشخور شما از كجاست؟
شما كه هنوز از تخم سر بيرون نياورده ايد، بگذاريد پروبال خيستان خشك بشود و بتوانيد اطرافتان را خوب ببينيد.آنوقت در باره بزرگان اين هنر زبان به انتقاد باز كنيد.
هر چند از قديم گفته اند:
از كوزه همان تراود كه در اوست.
سومين مطلب منطقي
آقاي بالايي،هنوز اون بالايي؟ مواظب باشيدهركس كه بالاتر بنشيند موقع افتادن استخوانش سخت تر خواهد شكست.
شما درسايت خودتان وقاحت را از حد گذرانده ايد و با استناد به مصاحبه يارومه ادعا مي كنيد كه تكنيكهاي توا هر هفت سال بايد عوض بشود، بعد اجراي استاد حبيب پور و استاد بزرگ جليل زاده را گذاشته و از انها ايراد گرفته و به ميل خود تكنيكهاي آناتوا را ( فعلا بنده فقط آناتوآ را ديده ام) تغييرمي دهيد.
آيا شما خود را يارومه فرض كرده ايد؟ يا اينكه يارومه به شما چنين مجوزي داده اند، مگر شما قبلا نگفته ايد كه مدارك راهدانان سه ماه بيشتر اعتبار ندارد؟ پس جناب راهدان سه ماهه، با چه مجوزي اقدام به تغيير تكنيكها مي كنيد؟كار شما كه از همه خنده دارترشد.
واقعا در خيال و تنهايي خودتان چه فكر ميكنيد؟ نكند توهم راهبري شما را هم در بر گرفته،يا اينكه غوره نشده مويز شديد.
شما كه هنوز مدرك شال بند سبزيتان تأييد نشده اقدام به تغيير در تكنيك مي كنيد بعد همه را هم مسخره مي كنيد. لابد اگر بعدا از طرف بزرگي مدرك شما تأييد شد ديگر خدا را بنده نخواهيد بود.واقعا پررويي هم حدي دارد. مسلم است كه اينگونه اعمال را با برنامه از پيش تعيين شده جلو مي بريد.پس جزو كساني نيستيد كه احتمال بدهيم نادانند،بلكه شما دشمن داناييد و اينگونه كه مشخص است به دنبال شهرت و معروفيت و مطرح كردن خودتان هستيد، اما اقاي عزيز به شما مطلبي را عرض مي كنم: اين ره كه مي روي به تركستان است.
با غرور و كبرو نخوت دروغين مي گوييد: من در سايتم عكس راهداناني را گذاشته ام كه قبولشان ندارم. بيچاره ، فعلا امثال شما هستند كه با در كنار استاد جليل زاده قرارگرفتن سعي كردند براي خودشان اعتبار بخرند، اگر باور نمي كنيد به سايت خودتان سري بزنيد، مگر شما نبوديد كه دخترتان را در كنار استاد جليل زاده قرار داديد تا به اين وسيله براي خود هم مشروعيت بخريد. ايا حقيقتا الان استادجليل زاده نيازي به اين دارند كه شما در سايت خودت عكس ايشان را قرار دهيد، يا اينكه شما با قرار دادن عكس ايشان براي سايت سوت و كورخودت بازديد كننده جلب مي كني؟
چهارمين مطلب منطقي
يا اينكه مي آيي و اين ادعاي مسخره را طرح مي كني كه فلاني گفته ما در كونگ فوتوا لباس سراسرقرمز نداريم، اما دراين فيلم آقاي هادي مينايي لباس قرمز پوشيده،خوب كه چي ، اگر نمی دانید بدانید که لباس سرتاسر سرخ و به هم چسبیده آقای مینایی در آن مراسم لباس مخصوص ریکیما است. آیا شما دانشی از ریکیما دارید؟ اگر پاسخ مثبت است، از چه کسی آموزش آنرا گرفته اید؟ گيريم آقاي هادي مينايي به دلايلي درآن فيلم لباس قرمز پوشيده باشد، مگر اين لباس در كانگ فوتوا اجباري شد يا تبديل به قانون شد كه شما آن را مدرك براي خودت قرار مي دهي كه ، آي جماعت من بيشتر مي فهمم.
با اين خزعبلات مي خواهيد چه چيزي را ثابت كنيد؟ آيا واقعا فكر مي كنيدبااين اعمال از ارزش استاد جليل زاده يا ديگراساتيدواقعي‌اين‌هنرچيزي كم مي شود؟
اگر با اين هياهويي كه راه انداخته ايد منظورتان اين است كه ثابت كنيد شما يك شخص استثنايي هستيد و مسائل كانگ فوتوا را بهتر و بيشتراز بقيه راهدانان مي فهميد، كه بايد عرض كنم واقعا دچار توهم شده ايد. ابتدا بهتراست تكليف مدرك راهداني خودتان را روشن كنيد، بعد هم پايتان را به اندازه گليمتان دراز كنيد.
يادتان باشد آقاي حيدر بالايي كه اسم آرش را براي خودتان انتخاب كرده اي ( كه اي كاش لااقل مرام آرش را هم داشتي ). ازآن بالا بالاي دروغيني كه براي خودت ساخته اي خواهي افتاد و طبل رسوايي شما و امثال شما زود به صدا در خواهد آمد.
آريا

با درود،

بالایی به گفته خوش در سایت خود که مدتی است بسته شده شاگرد رحمان زاده (به روی سینه خود ۵۳ خط دارد) بوده یک دروغ گوی دیگر مثل دهقانیان، که خود را فارغ التحصیل دانشکده انشاء میخوانند آنهم سال ۵۸، از حوصله خارج است که شرح یک صد من یک غاز بنویسم.

کسی ناگفته که دوستان ما به جادو و غیره اعتقاد دارند بلکه گفتار من با توجه به آنچه شاهد ان بوده ام بیان شده همین، علم کلامی که یارومه از ان میگفت فرمولش را خود میداند و ان نیست که در این کتاب و ان باشد، یارومه اسانس حروف و اعداد و کلمات را میدانست همان است که از ان به عنوان اندیشه تجربه شده یاد میکرد، همانی که میگفت در این راه استخوان ها خورد شده، همانی است که از آغاز و پایان کتاب خویش میگوید که چرا؟

صحبت ما این است که چه در پیش داریم و برنامه چیست؟.

باید در راه بود کسی که توان گفتآری دارد میگوید آنکه توان آموزش دارد آموزش میدهد، آنکه دست دیگری میتواند بگیرد چنین میکند در مجموع همه همراهند آیا روشن نیست.
۵- ما میگویم لازم نیست که لگد ۱۸۰ درجه بزنید میگویم صحیح و از اصول کار شود با یک منطق روشن و آگاه.

تنها چیزی را که وعده ما می باشد جان جهان زندگان، باید به معنا زنده بوده و به دیگران زندگی بخشید.

مشکل بشر کنونی عدم شناخت از خویش است و ما میگوییم از خود شناسی شروع میکنیم مگر غیر این است؟

استاد عطار گرامي درود بر شما
بنده درتأييد اوامر شما و در پاسخ حضرت عالي عرض ميكنم :
دگر مرد رهي ميان خون بايد رفت
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاي به ره بنه دگر هيچ مپرس
خود راه بگويدت كه چون بايد رفت
ما منتطريم تا شما و استاد گرامي جليل زاده عزيز فقط امر كنيد.هر چه درتوان داريم دراين راه خواهيم گذاشت.حكم جلودار فرض است. بنابراين اگر جلو دار امر كند تا جيحون بتازيد بايد تاخت.پاينده باشيد.

استاد عزيز تر از جان،
بنده حقيرهم كه همين فرمايش شما را عرض مي كنم.شناخت و شناخت و شناخت. البته كه اين اصل كار است.بگذاريد باقي مانده عمر ما در راهي صرف شود كه وقتي آيندگان در باره ما مي شنوند با غرور از ما ياد كنند.

با درود،

دقیقا آیندگان بگویند که گفتیم در حد توان خود انجام دادیم، همین کافی است

در اين بامداد اين شعر زيبا را تقديم مي كنم بر دو مرد يگانه ، استاد بزرگ جليل زاده عزيزو استاد عطار
سر بر خط عاشقی نهادیم

سر بر خط عاشقی نهادیم در محنت و رنج اوفتادیم
تن را به بلا و غم سپردیم دل را به امید عشق دادیم
غمخواره شدیم در ره عشق وز خوردن غم همیشه شادیم
قصه چکنم که در ره عشق با محنت و غم جنابه زادیم
در حضرت عشق خوبرویان بر تارک سر بایستادیم
بی درد چو بد سنایی از عشق از جستن این حدیث بادیم