Body & Mind Training Center

جواب کامنت 9515 حسین اقا
داداش شما چرا اینقدر عجولی عزیز
یک مقدار ریز بین باش یارومه میگه پایه های ذن معجونی از عقاید بودایی است و تائو و مقداری عقاید بودی دارما اون وقت سریع می چسبانی به ذن بودایی
حسین اقا عزیز اصلا تائو چیست و چه اطلاعاتی ازش داری عزیز بررسی علمی با ان قولت طلبگی خیلی فرق دارد عزیز ( مزاح)
برای این چند صفحه که استاد عزیزم عصار برای خواندن معرفی کرده
فکر کرده فقط همین چند صفحه است عزیز
نه خیر باید تشریف ببری کلی رفرنس و مرجع مطالعه فرمایی داداش
پس سریع وارد میدان نشو و مبارز نطلب
استاد عصار خیلی زرنگتر از این حرف ها است
توی کاوشی سخت افتادیم عجله نکن

حسين عزيز درود بر شما
من خواستم گله دوستانه اي از شما بكنم و آن اين است كه شما در كامنت ماقبل آخرتان لحن نوشته و صحبتان كمي ازار دهنده است. توجه بكنيد.شما نوشته ايد:
استاد آریای عزیز خواهشم از شما اینه که مباحث را خوب دقت بفرمایید مو به مو مباحث را دنبال کنید به نظر بنده نوع نگرش به این مباحث مایه دردسر شده است اگر از حضرتعالی و بقیه همراهان خواستم به مساله ای رجوع کنید دریغ نکنید خواه آن مباحث از مباحث معرفت شناسی باشد یا مباحث فلسفی حالا که وارد این وادی شدید (البته خودتان خواستید بنده ضرورت نمی دیدم و سر بسته می خواستم از روش دیگری حل شود ولی گویا فهمیدن مسائل به این شکلی که باعث سر درگمی است که بگویم هم اندیشه هست و هم نیست علم نیست ربطی به اعتقادت ندارد آنوقت تصور ما این باشد که آزاد اندیشیم که در تفکر ما در ذن ربطی به اعتقادات نباشد حال چگونه است که هم اندیشه است و مذهب هم یک اندیشه و هم اندیشه نباشد بنده در برداشت خودم به آقای عصار گفتم بسته به اندیشه ای نیست نه اندیشه مذهبی نه بودایی و نه غیره و غیره هر چه هست و نیست همه را دارد و ندارد یعنی علمی به عنوان برنفراشته پس خود آگاهی ما این است جریان اندیشه ما در هر زمان با هر اندیشه ای بدون محدودیت بی رنگ این ذن ماست این تفکر ماست این اندیشه ماست حال چگونه است که مذهب اندیشه نیست خوب ما ذن را مقید به اندیشه نکردیم ولی مذهب که اندیشه است حال چگونه ذن اندیشه است و نیست و حال آنکه مذهب اندیشه است بعد بگویم ذن ربطی به مذهب ندارد بلکه چیز تجربه شده است این میطلبه مباحث منطق و مباحث معرفت شناسی را یکی خوب مسلط باشه تجربیات اخلاقیات فطریات و ... را بداند(
اينكه نوشته ايد خودتان خواستيد، و بنده ضرورت نمي ديدم و مي خواستم سربسته حل بشود، يعني چه؟
مگر اينجا چيز پنهاني وجود دارد. يا اينكه شما داريد بنده يا ديگران را تهديد به چيزي مي كنيد.اين نحو بحث كردن نه علمي است و نه در شأن شماست. و يا اينكه مي نوسيد من زكات علم خودم را مي خواهم بدهم، شير نر مي خواهد و فلان، اين چه عباراتيست كه شما بكار مي بريد و بنده در تعجبم كه هدف چيست؟
اگر هدف بحث علمي است ، جناب استاد عطار متني را ارجاع دادند تا هر كس برداشت خودش را بنويسيد. بنده نوشتم اما شما هل من مبارز مي طلبيد؟ اگر با يارومه مشكل داريد پس بايد به ايشان رجوع كنيد . اگر نوشته بنده براي شما آزا ردهنده است بگوييد، دوست من ذن همان است كه بزرگان آن گفته اند. شما نمي خواهيد بپذيريد آن چيز ديگري است.
من واقعا مانده ام كه چگونه مطلب بنويسم كه به كسي برنخورد. شايد بهتر باشد اصلا بنده چيزي ننويسم. اينجا كه ميدان جنگ نيست، وگرنه من هم به همان مواضع خودم بر مي گردم. خلاصه اينكه خيلي مطلب بدي گذاشته ايد و من از آدمين محترم گله دارم كه چرا به شما حتي يك تذكر هم نداد.
دوست عزيز مگر اين بحث را من با شما شروع كرده ام كه تهديد مي كنيد خودتان خواستيد. اين حرف چه معني داريد؟
شما اگر مطلبي داريد كه به درد ديگران مي خورد بگوييد ما هم استفاده مي كنيم. وتي بنيانگذار اين راه مي گويد ذن من با مذهب كاري ندارد و علم هم نيست، شما چرا نارحتي خودت راسر من خالي مي كنيد.
دوست عزيز بنده در اين سايت نفع شخصي كه دنبال نمي كنم. با هر کس تا زماني بحثي را ادامه مي دهم كه 1- از موضوع بحث خارج نشود.2- توهين نكند.3- به جدل كشيده نشود. چون در آن صورت مشخص است كه آن بحث فايده اي ندارد.
بهتر بد بجاي اينهمه الدرم بلدرم شما هم مطالب همان كتاب را نقد مي كرديد نه اينكه به من يا بقيه بتازيد.
از اول هم به شما گفتم كتاب يارومه را بخوانيد شما نخوانديد. حال مجبوريد درمقابل يارومه موضع بگيريد نه من. اما اگر با شخص حقير صحبتي داريد آن امر ديگري است. بهرحال به نظرمن شما يك معذرت خواهي به من و همه همراهان بدهكاريد. اين نوع ادبيات در شأن شما نيست.
در ضمن يك خواهش ديگر از شما داشتم، شايد در بيرون براي خودم زماني كه كلاسداري مي كردم حقير را به نام استاد مي خواندند، اما به فرموده همراه آناتواي عزيز در اين سايت فعلا دو استاد بيشتر نداريم.1- استاد بزرگ جليل زاده.2- استاد عزيز عطار.پاينده باشيد.

آناتواي عزيز درودبر شما
نظر شما بسيار متين و محترم است. اما به نظر حقير در يكجا اين دو تا مكتب به هم مي رسند.در كتاب هديه عقاب فكر كنم اين موضوع بطور مشخص بحث شده است. در جايي كه مي گويد غذاي عقاب آگاهي است.

آناتواي عزيز يك امتياز مثبت به شما دادم چون به خودم افرين گفتم در شناخت نوع آناتواي شما.داداش خودت را دست كم نگير، همون موقع كه به استاد عطار فرمايش كردي دو زانوي ادب براي تعليم زده ام.بنده حساب كار دستم آمد.از گفتگو با شما لذت مي برم. البته نه لذت يك سالك مبارز، بلكه لذت يك آدم عوام كه او را با شخص بزرگي اشتباه گرفته اند يا خودش به اشتباه وارد بحث علماء شده. پاينده باشيد.

اریای عزیز
اگر ممکن است جاهایی که خیلی تاکید داری و می خواهی نتیجه گیری کنی پر رنگ کنی یا با یک رنگ دیگه بنویسی
تشکر

حسين جان باز هم درود بر شما
من قبلا هم از شا خواهش كردم پاي استاد جليل زاده را به اين مباحث باز نكنيد.چون هم ما بايد ملاحظه حال اياشن را بكنيم و هم اينكه ايشان خيلي گرفتارند. و مطلب ديگر اينكه اگر شما مي خواهيد اين مباحث را بعنوان پايان نامه به حوزه بدهيد، فكر نكنم از دست حقيركاري در اين باره ساخته باشد. مسلمان شما يك كار گسترده علمي را مي خواهي در يك سايت حل و فصل كني با اين سواد نم كشيده بنده. دوستان دانشگاهي هستند حتما بهتر مي توانند به شما كمك كنند.اما خودتان بهتر ميدانيد كه نوشتن تز يك كار سنگيني است. بهر حال موفق باشيد.