پدرام عزيز درود بر شما
از اينكه لوله تفنگ را مستقيم به سمت حقيرگرفته ايد ممنونم.
همراه عزيزو گرامي من ، در اينكه غايت فعاليت بشر براي لذت است شكي نيست.پس ما همگي به سمت چيزي كشيده مي شويم كه از آن لذت مي بريم. اينجا فقط شما يك فرقي بين اين لذت با موضوع ذن بگذار.
پدرام جان ، يارومه يا هر استاد ديگري مي گويد: در مكتب ذن ( دقت كن درمكتب ذن) فكر كردن به اين مسائل باعث مي شود كه شما به هدفي كه داري نرسي. حال هر كس در زندگي شخصي خودش مختار است هر طور كه بخواهد زندگي كند و فكر كند.ببين عزيز، مثلا كسي كه مي خواهد روحاني بشود ديگر نمي تواند لب كارون بخواند، پس يك سري الزاماتي را بايد رعايت كند. همين. وگرنه در اين دنيا و يا در اين زندگي اگر خوب دقت كني هيچ چيزي ارزش دل بستن را ندارد. در ضمن اگر شما با مسئله اي سروكار داري كه فكر كردن به آن موجب ازار شما مي شود، همانطور كه خودت گفتي،پس باز اينجا حرف يارومه را ناخواسته تأييد كردي، يعني بايد خودت را از شر آن فكر يا انديشه خلاص كني، مگر اينكه جزو كساني باشي كه دوست داري رياضت بكشي و يا به دليل خودت را در رنج و عذاب قرار بدهي. متاسفانه خيلي از مطالب را نمي شود اينجا باز كرد.
در باره يارومه و اينكه ايا ايشان تغيير عقيده داده اند يا خير؟ اين مطلبي است كه بايد خودشان پاسخ بدهند و ما نمي توانيم از طرف ايشان مطلبي را بيان كنيم كه بعدا نتوانيم ان را تبيين كنيم..يك مورد خيلي جالب اتفاقا يادم افتاد بد نيست شما هم بشنوي.اقاي شعبان طاووسي كابوك، هيپنوتيور معروف، قبل از انقلاب كتابي نوشت به نام روان شناسي هيپنوتيزم. در آن كتاب كلا منكر ماوراء الطبيعه شد. اما بعداز انقلاب زماني كه بنده ايشان را ديدم كم مانده بود دعا نويس بشود.
بله ، انسان هاي عادي در مرور زمان تغييرمي كنند. اما اين مطلب در باره يارومه صدق نمي كند، چون ما او را به نام راهبر ميشناسيم. كسي كه ذن را به عنوان يك مايگاه مطرح مي كند نمي تواند بمررو زمان عقايد خود را تغيير دهد.چون آن نشانه اين است كه اصلا به شناخت نرسيده بوده. عين اين مي ماند كه يك پيامبر زماني بگويد خدا يكي است و چند سال بعد بگويد خدا چند تاست ( البته در مثل مناقشه نيست).
مشكل در اين بحث آن است كه ما جايگه يارومه را مشخص نكرده ايم. اگر يارومه فقط يك ورزشكار بوده و سبكي رزمي بنيان گذاري كرده باشد در آن صورت اين بحثها اصلا ضرورتي ندارد. اما وقتي پاي ذن به وسط مي ايد قضيه چيز ديگري مي شود.زندگي از ديد يك روشن شده ذن نوع ديگري است. مسائل را طور ديگري مي بينند و چيزهايي كه براي من و شما لذت بخش است براي آنها بي اهميت است.
گذشته از همه اينها ، پدرام گرامي من وشما آزاديم به هر چيزي كه عشقمان است فكر كنيم، كسي كه مانع ما نمي شود.بحث از كتاب يارومه بوده، ايشان اين عقيده را دارند. اگر سؤالي است بايد از خود ايشان پرسيده شود. اما اگر نظر بنده را مي خواهي ان چيز ديگري است. من شخصا به شناختي رسيده ام كه اين زندگي را براي خودم قابل تحمل ساخته است. به قول دون خوآن تنها چيزي كه ارزش فكر كردن را دارد مرگ است. پاينده باشيد.