آریای عزیز
درود
فرمودید: بلكه تمام وزن ذهن خودت را روي تكرار سؤال مي گذاري تا خودش به جواب برسد
معیار چیه ذهن من چه معیار را انتخاب میکنه در ذن
از طریق منطق این مساله را برایتان حل میکنم عنایت بفرماید
می دانم این مساله را آگاه هستید اما عنایت بفرماید انطباق دهید
علم ما نه علم اکادمیک یک رشته ای بلکه علم ما به اشیاء یا حالت تصوری دارند یا تصدیقی این فرض تقسیم و فرض تقسیم دیگر علم ما یا حضوری است یا حصولی
با توجه به این مطلب ذن معیارش چیه تصوراتی که از اشیاء خارجی و تصدیقات خارجی بدست میاره و به اصطلاح با علم حصولی به دست میاره و اکتساب میکنه
یا ذن معیارش علم حضوری یعنی شخص در نزدش یک علومی هست و به آنها میرسه مثلا من علم دارم به خودم که هستم این علم حضوری بنده به خودم هست از بیرون و حاصل اکتساب نیست
اما اکتسابی دارم میبینم که برگ درخت سبز است و گرما باعث خشک شدن این برگ درخت می باشد دیدن برگ تصور است و خشک شدن در اپر آفتاب یک تصدیق
دیگر ما غیر از علم حضوری و حصولی علم دیگری نداریم فرمایش شما تا اینکه خودش به جواب برسد آیا ذهن با معلومات خارجی خودش را منطبق میکنه تا به خودش برسه یا با معلومات داخلی و حضوری
اگر داخلی است چگونه می تواند به نایافته ای برسد در حالی نسبت به آن چیز شناخت نداشته باشد یعنی میفرماید کشف و شهودی که تجربه نشده و شخص آن را تجربه میکند معیار این کشف و شهود چیه به خودآمدن است خوب به خود آمدن مگر شخص می تواندبه خودش بیاییددر حالی که هیچ شناختی نداشته باشد فرض مساله شما مثل این است که مادری در یک جزیره ای یک پسری را وضع حمل کند و از آن جزیره برود و ان بچه به دور از همه به شناختی برسد که هیچ پیش زمینه ای ندارد یعنی فطرت پاک و این فطرت پاک او راه را برای او باز میکند خوب این همان فطرت خداجوی ماست که همیشه ما را رهنماست شما میفرماید مساله را اعتقادی نکن خوب چگونه است
محبت بفرماید توضیح بدهید