آريا wrote:
حسين عزيز درود بر شما
عجالتا اين يك نكته را عرض كنم باقي ان شاء الله بعدا. اتفاقا ذن واقعيت است. افكار مردم اشتباه است و اين را كسي در مي يابد كه سي چهل سالي در اين طريقت استخوان خرد كند. چون در ايتجا سؤال من از شما اين است : شما چه چيز را واقعيت مي دانيد؟ پاينده باشيد
با درود
آنچه از ذن فهمیدم اینه وقتی به ذن میروم هیچ واقعیتی را نمی بینم واقعیت آنچیزی که من تفسیرش میکنم یعنی آنچه را که من درک میکنم می شود واقعیت برای من برا همین گفتم به واقعیتی متکی نیست ولی وقتی به جواب خودم میرسم آنگاه که از خودم پرسیدم من کیستم آن می شود برای من واقعیت بله ذن واقعیت اما از نگاه من واقعیت است نه از نگاه دیگری چون دیگری با تفکر من تفکر نکرده با تفکر خودش تفکر کرده ذن او برای خودش ذن من برای خودم خودشناسی ذن من برای من خودشناسی ذن بودای برای خودش آن راهب خودشناسی را چگونه می یابد من خودشناسی را چگونه می یابم البته شناخت قبلا عرض شد نتیجه ذن است نه خود ذن ولی در حقیقت به یک منبع میرسیم به یک آب راه میرسیم که هرچه راهب تفکر کرده من هم همان را تفکر کردم بله وقتی اجتماع عقول در این وادی شد مطلب حقیقت پیدا میکند البته در ذن خداشناسی فقط نوع خدا فرق میکند آن بت را برمیگزیند من خدای احد و واحد را چرا این مطلب را عرض میکنم چون اعتقادات جامعه نوع رفتار و منش جامعه حتی نوع رفتارهای فردی بر نوع تفکر ذن تاثیر میزارد اگر اگر شخص بخواهد فارق از این مسائل به ذن بنشیند چون داریم می بینیم راهب یک مجسمه را خدای خود میداند و به او اعتقاد دارد و اعتقادش این است این همان خداشناسی است که از طریق ذن بهش رسیده بنده اعتقادم اینه که این همان خدای واحدی است که از طریق ذن بهش رسیدم این واقعیت من در ذن است
استاد عزیز
اینجا من اعتقادات را کنار گذاشتم و به تفکر ذن رفتم فارق از هر عقیده ای اما اندوخته ها رفتارهای اجتماعی و فردی خواه ناخواه بر من تاثیر میزاره نمی توانم فارق از همه چیز به تفکر برم مگر اینکه همان مثال جزیره را که زدم اینکه رشد کنم و بالغ بشم و با هیچکس در ارتباط نبوده باشم تازه به این تفکر فارق میرسم چون واقعا کسی در جزیره غیر از من نبوده اما دراینجا من در جامعه هستم من با اعتقادات همین مردم همجین شدم با رفتارهای اینها زندگی کردم بخواهم فارق از همه اینها تفکر کنم ظرف را گم کردم ظرف فکری من ظرف فکری آنکس که در جزیره دورافتاده تنها نیست ظرف من ظرف اجتماع است ظرف رفتارهای فردی اجتماعی ظرف تناقض تضاد اگر بخواهیم بگویم این اندیشه بی رنگ است خیر این هنوز اندیشه با رنگ است
آیا درست فکر کردم راهنمایی بفرمایید
بدرود