]پاسخ به سوالات حسين اقا در باره ذن[/color]
حسين عزيز درود بر شما
در فاصله ادامه مطالب مربوط به شناخت مكتب « ذن » من به چند تكه از كامنتهاي شما هم پاسخ مي دهم.
شما فرموده ايد:
که من کیستم و سوالتی که خودم و خودم جوابشان را پیدا کنم عرض من همین است من به کجا متصل می شوم به خودم به درک از درکم جواب میگیرم که نتیجه این درک می شود شناخت حال میخواهد شناخت نفس باشد یا شناخت خدا و !?...
حسين گرامي در ذن بحث هدايت تكويني و تشريعي مطرح نيست. در ذن فقط يك قاعده مطرح است و علم روانشناسي هم ان را تأييد مي كند.و آن قاعده اين است كه كل كائنات به همديگر از نظر آگاهي متصل است و تمام اطلاعات كيهان در يك ضمير ناخودآگاه جمعي، كه مي توان به آن نام لوح محفوظ هم داد جمع است. اين آگاهي كيهاني پاسخ تمام سؤالات را در خود دارد.فقط كافي است كه به آن متصل شويم تا از تمام اسرار باخبر شويم.علم « جفر » هم همين است.
پس هر انساني كه بتواند خود را به اين آگاهي كيهاني متصل كند به تمام پرسشها پاسخ خواهد داد.
بنابراين در ذن افراد با يك برنامه ريزي دقيق چگونه اندشيدن را فرا مي گيرند و پاسخ سؤالهاي خود را به اين نحو به دست مي آورند.
در ذن هيچ چيز ساختگي وجود ندارد. اتفاقا ذن فقط با واقعيت سروكار دارد. اما اگر كسي هنوز منطق بيروني خود را كنار نگذاشته باشد نمي تواند آن را درك كند.معمولا آسيايي ها ذن را بهتر درك مي كنند و اروپايي ها سخت تر.
ايراني ها از همه بهتر، چون سابقه مكاتب عرفاني و فلسفي در ما بيشتر از بقيه ملل است.
در ادامه گفته ايد:
پس ذن متکی به واقعیتی نیست تفکر آدمهاست و جوابی که خود از این تفکر خود میگیرند آنهم تفکری که فارغ از همه چیز الا از خود آن متفکر اینکه چگونه پس به این جوابی که ذن رسیدم درست یا نه بماند ممکن است غلط باشد ممکن است صحیح باشد و نکته جالب اینجاست که انبیاء برای رهایی از چنین تفکری آمدند یعنی سوق دادن هدایت تکوینی به تشریعی در انسانها.
اين برداشت شما متاسفانه كاملا اشتباه است.چون ذن را با مذهب قياس كرده ايد. در ذن پاسخ اشتباه وجود ندارد. چون شاگرد پاسخ خود را با يافته هاي استاد بايد مقايسه ميكند.استاد كسي است كه اين راه را رفته است و تمام منازل را مي شناسد. دليل ديگر درستي پاسخهاي ذن اين است كه سؤالات درست مطرح مي شود. سؤال درست پاسخ درست به دنبال دارد. مثل دو ضرب در دو كه مي شود چهار.
باز گفته ايد:
بنظرم مفهوم ذن را یافتم ولی این آرامش را کاذب می بینم چگونه کاذب می بینم اگر از این آرامش (تفکر من در ذن) بخواهم به جنبه ورزشی بپردازم از چنان نیروی برخوردار خواهم شد که دیگران عاجز از آنند بله به این نیرو میرسم اما با چه مشقتی مرتاض هم کارش همین است یوگا کارش هم همین است فقط نوع ذن آنها فرق میکند ما در ذن خودمان که نتیجه آن خوشناسی است از چنان توان روحی و جسمی برخوردار خواهیم شد که اشخاص عادی درک آن را نتوانند از چنان تیزی چشم خواهیم بود که افراد عادی نتوانند
متاسفانه اين برداشت هم غلط است. شما دراينجا چند مطلب را با هم قاطي كرده ايد. ذن به معناي شناخت يا يك مكتب شناختي با مذهب فرق مي كند.
در ضمن اين را بدانيد ارامشي كه در ذن به دست مي ايد از هر نظرواقعي است و دليل درستي حرف من استادان ذني هستند كه در حال حاضر زنده هستند و دنيا از ارامش آنها بهره مند مي شود.اتفاقا با رعض معذرت بايد عرض نم بيشترين عصبيت و جنگ و جدال در پيروان مذاهب مشاهده ميشود تا پيروان مكتب ذن.
شما در تمام كامنتها ذن را با اسلام مقايسه مي كنيد اين اشتباه است و اگر بخواهيد تا آخر همين رويه را در پيش بگيرد به نتيجه اي نخواهيم رسيد.
و نكته ديگر اينكه شما چند جا از ذن« خودمان » اسم برده ايد . لطف كنيد اين دن خودمان را تعريف كنيد.
فرق است بين ذن از جنبه شناخت با تمركز روي قدرتهاي دروني . آن يك مقوله ديگري است كه اصلا به ذن بطور مستقيم مربوط نمي شود.ومن در مطلب قبل اين را توضيح دادم. ان شاء الله ادامه دارد. پاينده باشيد