• Create Account
Welcome To Body & Mind Training Institute Inc
   KUNG FU TO'A 
Learn Kung Fu TO'A from Master Mostafa Jalilzadeh
We Invite You to Participate in Our Weekly Talk Show
If you really WANT it, you have to LOVE it

 

You are here You are here: Forum
Guestِ, Welcome
Username Password: Remember me

گفتگوی همراهان
(1 viewing) (1) Guest

TOPIC: گفتگوی همراهان

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 9 years, 10 months ago #9688

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
پاسخ به كامنت 9638 جناب اناتوا
همراه گرامي درود بر شما . تشكر مي كنم از متن خوب شما و توجه دوست عزيزحسين اقا را به اين مطلب جلب مي كنم. خلاصه اين بحثي را كه آناتواي عزيز زحمت كشيدند بنده در قالب ضمير باطن كيهاني در همان كامنتها خدمت شما ارائه داده بودم. اما آناتواي عزيز در اينجا مطلب را به زبان علمي معرفي كردند و توضيح دادند. انسان وقتي سواد دانشگاهي داشته باشد اينطوري مطلب مي نويسد اما اگر مثل من بي سواد باشد آجر به هوا پرتاب مي كند. پاينده باشيد.
گنگ خواب ديده

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 9 years, 10 months ago #9689

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
پاسخ به كامنت 9641 آناتواي عزيز
همراه گرامي ، درود بر شما. مطلبي كه شما در باره آكاشيك نقل كرديد را مطالعه كردم. من اين مطلب را نديده بودم. يعني اصولا وقت نمي كنم در اينترنت زياد بچرخم اما اسم اين سايت را انگار جايي شنيده ام. بگذريم. عزيز برادر (به قول حسين اقا).به نظرمن اين مهم نيست كه فلان مكتب در چه سالي ابداع شده و يا اسم آن چيست؟ براي من همين كه بتوانم با آن ارتباط برقرار كنم كفايت مي كند. منكه از اول عرض كردم نظر خودم را مي نويسم . به نظرحقير مي توان تمام مكاتب را در صورت بررسي دقيق به نوعي بهم ارتباط داد.اتفاقا چي كونگ در ذني كه حقير مي شناسم كاربرد دارد قديم و جديد بودنش چه اهميتي دارد؟ شما نظرخود را دادي و براي من محترم است. به نظرحقير شما اگر تجربه خودتان از علم آكاشيك را ارائه مي داديد بهتر مي توانستم با آن ارتباط برقرار كنم. سواد من به مطالب سنگين تر از ديپلم قديم قد نميدهد. در باره جفرهم كه نمي توان در اينجا بحث كرد. اين اكاشيكي كه شما بيان كرديد اتفاق به نظرحقيربسيار جالب و و فقط در لغت با چيزهايي كه بنده در اين باره مي دانم تفاوت دارد. به قول استاد جليل زاده دنيا هم با همين اختلاف نظرها قشنگ تر است. زحمت كشيديد كه مطلب حقير را خوانديد همين براي من باعث افتخار است. پاينده باشيد.
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 9 years, 10 months ago #9690

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
در رابطه با كامنت 9668 همراه اكبر گرامي.
دوست من يار و همراه عزيز، تشكر لازم نيست. بنده فقط و فقط انجام وظيفه كردم.برايتان در تمام عرصه هاي زندگي آرزوي موفقيت دارم. پاينده باشيد
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: اکبر, anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 9 years, 10 months ago #9691

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
با درود بر استادجليل زاده گرامي.در رابه با كامنت 9671
استادعزيز اين تواضع و فروتني شما را مي رساند. اما لازم مي دانم بعنوان يك همراه كوچك كه خاك پاي تمام دوستان و رهروان طريقت دانايي مي باشم از زحمات شبانه روزي شما تشكر كنم.اين سايت با همت شما برپا گشت و وجود نازنين شما و استاد عصار به اين محفل گرمي مي بخشد.ما به داشتن استادي چون شما در كنار خود افتخار مي كنيم. پاينده باشيد
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: Mostafa Jalilzadeh, اکبر, anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 9 years, 10 months ago #9692

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
[b]پاسخ به سوالات حسين اقا در باره ذن
( قسمت آخر)
حسين عزيز درود بر شما
من از بين يادداشت هاي خودم مطالب زيادي كه به نظرخودم خيلي مهم بودند را كنار گذاشته بودم تا براي شما ارسال كنم.اما با مطالعه كامنتهاي جديد منصرف شدم.اين امر هيچ دليل خاصي ندارد. فقط به اين نتيجه رسيدم كه فكر مي كنم ديگر وظيفه حقير در اين مورد به اتمام رسيده است. اما در اين كامنت آخر چكيده تمام مطالبي را كه مي خواستم عرض كنم به نظر شما مي رسانم.
اولين نكته مهمي كه لازم مي دانم در اينجا توضيح بدهم اين است كه بنده بازهم به اين مسئله تأكيد دارم آنچه كه تابحال خدمت دوستان‌عرضه شد نظر شخصي من بوده وحاصل سالهاي چندي تحقيق در اين زمينه مي باشد.
لذا بنده نه ادعاي استادي ذن دارم و نه مدعي هستم هرچه كه مي نويسم درست و بي عيب و غلط است.
بلكه چون دسترسي به استادي نداشته ام كه دريافتهاي خودم از ذن را با او در ميان بگذارم مجبور شده ام خودم كار بررسي و مطابقت را انجام بدهم. اما با وجود اينكه به دليل مشكلاتي كه برخي ازدشمنان دوست نما در سالهايي ازعمر پيش آوردند و ما به اجبار زمانه از همه چيز كناره گرفته ودرطي اين سالها نتوانستيم كار تحقيقي انجام بدهيم. اما حال با تمام پيشرفتهايي كه صورت گرفته و مطالب زيادي كه در اين رابطه انتشار يافته، باز حقير مي بينم كه زحمت ما به هدرنرفته. بهمين دليل اعتبار آموخته هايم در نزد خودم بيشتر شده است. هر چند كه سعي مي كنم خودم را با اوضاع جديد وفق بدهم.
در زمان ما يافتن يك كتاب از ذن هم كار شاقي به حساب مي آمد اما الان هركس مي تواند با يك سرچ كوچك دراينترنت به انبوهي از مطالب دست يابد.
بهمين دليل به شخصه فكر نمي كنم كار شق القمري براي شما يا ديگر دوستان انجام داده باشم. در رابطه با ذن من بيشترين تأثير را از يارومه و سپس استاد سوزوكي و الن واتس گرفته ام .
در باره ذن توصيه مي كنم واقعا اگر كسي مي خواهد با اين مكتب اشنا شود بايد پيه زحمت و مرارت را به خود بمالد و يا به ژاپن يا چين براي آموختن سفر كند يا زبان ياد بگيرد و عضو انجمن هاي جهاني اين مكتب شود تا بتواند از نشريات آنان استفاده كند.هر چند شناخت ذن با نوشته يا سخنراني به تنهايي ميسر نيست اما بازاز هيچ چيزبهتراست. ذن صورت ساده اي دارد اما گاهي اوقات سالها طول مي كشد تا راز آن براي كسي فاش شود.
گاهي اوقات انسان حس مي كند كه چقدر راحت مطلب را فهميده است اما به محض اينكه با شخصي كه در اين كار خبره است يافته هاي خود را درمان مي گذارد مي بيند كه تازه در اول راه است.
من خودم در باره موضوعي بيش از سي سال فكر كردم و به جواب نرسيدم اما باورنمي كنيد در اين دوسه روز كه اين مطالب را براي شما تايپ مي كردم كه خوشبختانه موجب مزاح و شادي دوستان هم شده است ، احساس كردم ذهن من انگار كه خار داشته باشد مدام روي چيزي كار مي كند ( در ذن اين را آموخته هاي خار دار مي گويند) و عاقبت ديشب موقع اذان صبح بود كه پاسخ آن سوال سي ساله را يافتم. پس نوشتن اين مطالب براي شما چون با نيت‌خيربوده موجب اين شدكه ‌من‌نيزپاداش خود را بگيرم.
احساس مي كنم كه از نظر رفتار و كردار فاصله خيلي زيادي با كسي كه حقيقتا ذن را درك كرده باشد دارم. وقتي به سخن يارومه فكر مي كنم كه هر وقت اتفاق بدي در زندگي ايشان مي افتاد مي گفتنداين بهترين اتفاقي بوده كه در اين زمان ميتوانسته بيافتد ازخودم سؤال مي كنم، بعد از اينهمه سال تلاش به كجا رسيده اي و چه آموخته اي؟ و چقدر آموخته هايت را در زندگي به كار بسته اي.
ياد يك ترانه افتادم كه خواننده مي گويد:همه ما صبح كه از خواب بيدار مي شويم نقاب به چهره مي زنيم. بله اين درست است و متاسفانه تا بياييم به خود بجنيبيم ديگر دير شده و بانگ برخاست كه خواجه مرد.
حقيقتا در اين چند روز من يك مطلبي را متوجه شدم و ديدم هيچ چيز با گذشت زمان عوض نشده است.
با مشاهده اخباروزانه هرچه بيشتر به اين قضيه ايمان مي آورم كه جهل و عدم شناخت حقيقي،عامل بيچارگي انسانهاست و بهمين دليل است كه در دين مبين اسلام تزكيه برتعليم مقدم است.
در ذن هم اين موضوع برهر چيزي ارجحيت دارد.زيرا ثابت شده كه شناخت غلط ما را به كجا خواهد برد.
درست است كه مطلب ما از نظر موضوعي همانطور كه آناتواي بزگوارفرمودند به انحراف كشيده شد اما به ياري خدا سعي مي كنم درانتها اين مطلب را به سرانجام خوب خودش رسانده و قضاوت را به عهده شما عزيزان واگذا ركنم.
1-حسين عزيز،بين مذهب وذن يا كونگ فوتوا يك خط پهن بكش و اينها را از هم جدا كن.درغيراين صورت اين شناخت غلط هميشه با شما همراه خواهد بود.
2-كونگ فوتوا يك ورزش نيست. قراربود يك مكتب درماني باشد. ( دقت كن)بهمين دليل بود كه پيشنهاد تشكيل دانشكده داده شد تا هركس كه توا را دردانشكده به اتمام ميرساند بعنوان يك درمانگر به معناي عام در جامعه فعاليت كند. كونگ فو توا به نظر حقير جز اين هيچ معناي ديگري ندارد و شما مي توانيد اين را از هفت مايگاه آن و عناوين تعليماتي كه يارومه گنجانيده بود دريافت كني. اما درعمل چيزي كه كارشد به اجبارزمان فقط يك ورزش رزمي بود ودرحال حاضرهم چيزي غير ازاين نيست. اما اين تمام داستان نبود و اگر،اگرها نبودند شايد اوضاع به گونه ديگري رقم مي خورد.
3-بنابراين كونگ فوتوا دين نيست، اما چون درآن ازفلسفه و شناخت و مسائل عرفاني تا حدودي حرف به ميان آمد ديگران گمان كردند و اين برداشت غلط را ازآن نمودند كه اين يك دين است. پس يارومه را بعنوان پيامبردر نظر گرفتند و اين برداشتهاي غلط حالا حالا ادامه خواهد داشت.
4-حسين عزيز اگر مي خواهي در اين دنيا عمرت تلف نشود از نظر من تنها چيزي كه ارزش دنبال كردن به صورت جدي را دارد مسئله شناخت است و دين ما هم زياد روي آن تأكيد دارد. همان حديث معروف ،من عرفه ...!؟ خود اهميت اين موضوع را نشان مي دهد.اين موضوع را خدمت تمام همراهان عر ض ميكنم و از اين برادر كوچكتر خودتان بپذيريد. اگراين موضوع شناخت حل بشود تمام مشكلات بشرحل خواهد شد. شما به ياد داريد كه مرحوم آقاي خميني در يك نطقي گفت : ملا شدن چه آسان آدم شدن چه مشكل. البته جسارت به شما نباشد من فقط نقل قول كردم و هم اينكه اين تذكر به همه مامي باشد.
5- ذن در اصل يك مكتب شناختي و درماني است وتمرينات تمركز فكر جزئي از اين پروسه است خود ذن نيست. شما اگر به ذن برسي ميتواني ازهرچيز ديگري در اين مكتب براي پيشبرد اهداف انساني ات استفاده كني. وسيله مهم نيست. مهم رسيدن به هدف نهايي است.براي همين است كه اساتيد بزرگ ذن حتي از كفگير آشپزي و كتري آهني خودشان ساعتها مطلب بيان مي كنند.
6-هدف در ذن هم شناخت ذات باريتعالي است.هرگز ذن به كفر يا بت پرستي منجرنمي شود. نگرش اگردرست باشد انسان درمي يابد كه چرايك راهب جلوي مجسمه بودا زانو مي زند. اما اساتيد ذن هرگز در هيچ كجا تا جايي كه بنده به ياددارم نگفته اند وننوشته اند كه بودا را ميپرستند.
7-مكانيزم رسيدن به حقيت و شناخت واقعي درذن بسيار پيچيده است واگرانسان بدون استاد اين راه را طي كند بطور حتم و به احتمال زياد به جنون مبتلا خواهد شد.مگراينكه لطف الهي يارش باشد. بهمين دليل بنده احساس مي كنم كه اگرما اين بحث رابيش از اين ادامه بدهيم ممكن‌است موجب سوء تفاهم ها و سوءبرداشت ها شده وعده اي را به زحمت بياندازد.
8- در باره مقدمات و شناخت ذن بنده تا جايي كه توانستم توضيح دادم.حال اگربيش ازاين بخواهيد اطلاعات كسب كنيد بايد به منابع و كتب معتبركه توسط اساتيد بزرگ وجهاني اين مكتب نوشته شده مراجعه كنيد.
در پايان بازشما را به مطالعه كتابهاي كارلوس و استاد سوزوكي و آلن واتس و ديگر بزرگان اين مكتب توصيه مي كنم و اميدوارم كه بزودي زود دوستان نتيجه تحقيقات خودشان در رابطه با كتاب يارومه را در اختيارما هم قرار بدهند.
پاينده باشيد.
[/b]
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 9 years, 10 months ago #9693

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
حسين عزيز درود بر شما
اين مطلب جا مانده بود و من حيفم آمد شما نخوانيد
و اما در باره روح كه سوال كرده ايد بايدعرض كنم در مكتب ذن چون مذهب نيست بهمين دليل اصلا به روح پرداخته نمي شود.بلكه اگر هم سخني در باره آن كفته شود جنبه متافيزيك ندارد. بل آن را از تظاهرات فيزيولوژيك جسم مي دانند. همان مطلبي كه يارومه در باره روح گفته است.
و اما اين كه گفته ايد:
آنچه از ذن فهمیدم اینه وقتی به ذن میروم هیچ واقعیتی را نمی بینم واقعیت آنچیزی که من تفسیرش میکنم یعنی آنچه را که من درک میکنم می شود واقعیت برای من برا همین گفتم به واقعیتی متکی نیست ولی وقتی به جواب خودم میرسم آنگاه که از خودم پرسیدم من کیستم آن می شود برای من واقعیت بله ذن واقعیت اما از نگاه من واقعیت است نه از نگاه دیگری چون دیگری با تفکر من تفکر نکرده با تفکر خودش تفکر کرده ذن او برای خودش ذن من برای خودم خودشناسی ذن من برای من خودشناسی ذن بودایي برای خودش آن راهب خودشناسی را چگونه می یابد من خودشناسی را چگونه می یابم البته شناخت قبلا عرض شد نتیجه ذن است نه خود ذن ولی در حقیقت به یک منبع میرسیم به یک آب راه میرسیم که هرچه راهب تفکر کرده من هم همان را تفکر کردم بله وقتی اجتماع عقول در این وادی شد مطلب حقیقت پیدا میکند البته در ذن خداشناسی. فقط نوع خدا فرق میکند آن بت را برمیگزیند من خدای احد و واحد را.
حسين عزيز متاسفانه برداشت شما درست نيست.
ما چند نوع ذن نداريم. ذن يك نوع بيشترنيست.
بنظر مي رسد شما يك نوع ذن خاصي را مد نظر داريد كه بنده آن را نمي شناسم ولي احساس مي كنم نظر شما همان ذن مذهبي است. بايد عرض كنم چنين ذني وجود ندارد. شما اگر به مطالب يارومه هم دقت كنيد درخواهيد يافت كه حتي در ذن كونگ فوتوا هم نه متافيزيك مطرح است و نه عرفان به ان شكلي كه من و شما مي شناسم.
من دو تا مطلب رامدام درنوشته هاي شما مي بينم تكرار مي شود. اما در بيرون واقعيت ندارد.
1-شما به وجود نوعي عرفان يا ذن مذهبي در توا اعتقاد د اريد كه چنين چيزي به نظرمن اصلا وجود ندارد. اين را خود يارومه هم مي گويد. حتي بد تر از اين، در جايي كه مي گويد حتي پيرو ذن حتما نبايد به اخلاقيات وابسته باشد. چرا؟ چون يارومه هم به شناخت بي رنگ و ازادي عمل معتقد است.
2- شما مي خواهيد ذن را و همه چيز را با اسلام مقايسه كنيد. حتي در كامنت آخري كه نوشته ايد من اينجا مذهب را كنار گذاشتم، ولي من چنين چيزي نديدم. اگر اينگونه باشد پس مسئله روح و هدايت تكويني و اين مسائل اگر به مذهب مربوط نيست به چه چيز مربوط است.

شما براي شناخت كامل ذن اولين كاري كه مجبوري انجام بدهي اين است كه تمام يافته هايت در باره شناخت را بايد كنار بگذاري. درغيراين صورت اين كار سالها وقت مي برد. در حقيقت همانگونه كه قبلا عرض كردم،حسين عزيزشناخت كامل ذن زماني براي بنده و شما ميسر مي شود كه آن را از نزديك تجربه كنيم. با بحث خالي چيزي به دست نمي ايد.
اينكه گفته ايد تعليمات من برمن تأثير مي گذارد بله درست است.اما ذن هم از من و شما مي خواهد كه اينها را كنار بگذاريم و براي اين كارهم راه بسيار قشنگ و رندانه اي دارند. در ذن، شماي نوعي را وادار مي كنند تا مي تواني از انديشه خودت دفاع كني و كاري مي كنند كه شما از درون متلاشي بشوي، يعني خودت به اين نتيجه مي رسي كه چقدريافته هاي قبليت و اعتقاداتي كه داشتي پوچ بوده است. تازه بعد از آن است كه درك خود ذن آغاز مي شود.
به مطلب دوست عزيزمان محمد نگاه كن.
در ذن هيچ مطلب متضاد يا دوگانگي وجود ندارد و شناخت شما و شناخت راهب مطرح نيست. همه به يك راه مي رسند.قبلا هم عرض كردم اصلا در ذن بت پرستي مطرح نيست. اصل ذن همان خداپرستي و يگانه پرستي است. من توصيه مي كنم حتما شما كتابهاي بزرگان اين مكتب را بخوان. حسين عزيزمي داني، بدون داشن مطالعات اوليه در باره هر چيز نمي شود وارد بحث در آن ميدان شد. زيرا ما دو نظرداريم.
1- نظرعام2- نظرخاص.
الان شما در مباحث شرعي و حوزوي صاحب نظري، حال هر كسي مي تواند با شما در اين باره بحث كند، اما نظر آن كسي براي شما بيشتر مهم است كه خود هم همين راه را رفته باشد.يعني يا طلبه باشد يا مطالعات گسترده اي در زمينه تحصيلي و كاري شما داشته باشد.
من بعنوان يك برادر كوچك به شما و تمام دوستاني كه مي خواهند وارد بحث در اين مقوله بشوند توصيه مي كنم حداقل يكسال در اين باره مطالعه كنند.شما حداقل بايد ده كتاب در باره ذن مطالعه كنيديا حتي كتاب يارومه را ، بخش مربوط به ذن را بخوبي مطالعه كنيد.مطالعه كتابهاي كارلوس كاستاندا هم به شما كمك زيادي خواهد كرد.

بهر حال باز اگر سوالي بودخوشحال مي شوم در حد وسع و توانم به شما خدت كنم. اگر جايي برسد كه ديگر اطلاعات من ياري ندهد خودم به شما خواهم گفت كه من تا اينجا مي دانم.
به نظرمن اگر شما براي تزيا پايان نامه اي موضوع ذن در كونگ فوتوا را انتخاب كرده ايد با ديدگاه مذهبي، بايد(البته با كسب اجازه از شما عنوان مي كنم ). آن را كنار بگذاريد، چون چنين چيزي در توا وجود ندارد.
پاينده باشيد.
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: anattawa
Time to create page: 0.42 seconds