• Create Account
Welcome To Body & Mind Training Institute Inc
   KUNG FU TO'A 
Learn Kung Fu TO'A from Master Mostafa Jalilzadeh
We Invite You to Participate in Our Weekly Talk Show
If you really WANT it, you have to LOVE it

 

You are here You are here: Forum
Guestِ, Welcome
Username Password: Remember me

گفتگوی همراهان
(1 viewing) (1) Guest

TOPIC: گفتگوی همراهان

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 9 years, 10 months ago #9695

  • Assar
  • OFFLINE
  • Administrator
  • Posts: 414
  • Karma: 27
با درود آریا گرامی،
در میان نگارش خود گفتید که توا میتواند یک مکتب درمانی باشد راه و روش شناخت ما را میتواند نزدیک تر به راه نشان دهد تا اینکه مکتب معرفی بشود مکتب نامیدن قالب سازی است.


-------
حسین گرامی،
از آن جا که اصطلاح سکولاریسم در موارد مختلفی استفاده می‌شود، معنی دقیق آن بر اساس نوع کاربرد متفاوت است. دیدگاه سکولاریسم بر این پایه بنا شده است که زندگی با در نظر گرفتن ارزش‌ها پسندیده‌است و دنیا را با استفاده از دلیل و منطق، بدون استفاده از تعاریفی مانند خدا یا خدایان و یا هر نیروی ماورای طبیعی دیگری، بهتر می‌توان توضیح داد.

واژهٔ سکولار در زبان لاتین به معنای «این جهانی»، «دنیوی»، «گیتیانه» و نقطه مقابل با «دینی» یا «روحانی» است. امروزه وقتی از سکولاریسم به عنوان یک آموزه (دکترین) سخن می‌گویند، معمولاً مقصود هر فلسفه‌ایست که اخلاق را بدون ارجاع به جزمیات دینی بنا می‌کند و در پی ارتقای علوم و فنون بشری است.

برنارد لوئیس مفهوم سکولاریسم را چنین شرح می‌دهد:

واژه سکولاریسم نخست در میانه قرن نوزدهم در زبان انگلیسی به کار رفته‌است، و اصولاً بار ایدئولوژیک داشته‌است. در کاربرد نخستین آن، بر آموزه‌ای دلالت می‌کرد که مطابق آن اخلاقیات باید مبتنی بر ملاحظات اخلاقی و معطوف به سعادت دنیوی انسان باشد، و ملاحظات مربوط به خدا و حیات اخروی را باید کنار نهاد. بعداً، «سکولاریسم» را به این معنای گسترده‌تر به کار بردند که مؤسسات عمومی، به ویژه آموزش عمومی، باید سکولار باشد و نه دینی. در قرن بیستم، این واژه معنای وسیع‌تری یافت، که از معانی قدیم و جدید واژه سکولار نشأت گرفته بود. امروزه آن را اغلب همراه با «جدایی» نهادهای دینی و دولتی به کار می‌برند، که تقریباً معادل با واژهٔ فرانسوی laicisme است که در دیگر زبان‌ها هم وارد شده، اما هنوز در زبان انگلیسی استعمال نمی‌شود.

انسان‌گرایی سکولار یا اومانیسم سکولار فلسفه‌ای است که برپایهٔ خرد، اخلاقیات و دادگری است؛ و به طور ویژه هرگونه پایهٔ فراطبیعی و مذهبی برای اخلاقیات را رد می‌کند. به نظر اومانیست‌های سکولار اخلاقیات ارتباطی با دین ندارد. مانند انواع دیگر اومانیسم، اومانیسم سکولار بر روی روش‌هایی که به زندگی شاد آدمی می‌انجامد تاکید می‌کنند.

--------------------------------------------
واژهٔ انسان‌گرایی سکولار در قرن بیستم برای روشن کردن تفاوت آن با انسان‌گرایی دینی درست شد. یک مفهوم مشابه «انسان‌گرایی علمی» است که ای اُ ویلسون زیست‌شناس مشهور آن را چنین توصیف کرده است: «تنها جهان‌بینی که با افزایش دانستنی‌های دانش دربارهٔ جهان واقعی و قوانین طبیعت می‌خواند».

اصول

نیاز به آزمایش اعتقادات - این باور که دگماها، ایدئولوژی‌ها و سنت‌ها، چه مذهبی، چه سیاسی و چه اجتماعی باید سبک و سنگین شوند و آزمایش شوند و تنها با ایمان باور نشوند.
خرد، مدرک و روش علمی - تعهد به استفاده از خرد انتقادی، مدارک واقعی علمی، روش‌های تحقیق و تفحص به جز ایمان و عرفان و تصوف، برای یافتن راه حل‌ها برای مشکلات انسان و پاسخ‌گویی به مسائل مهم انسان.
کامیابی، رشد و خلاقیت - اهمیت و اولویت به کامیابی، رشد و خلاقیت برای اشخاص و کل نوع بشر.
جستجوی حقیقت - جستجوی مداوم برای یافتن حقایق عینی، با این درک که دانستنی‌های نو و آزمایش‌های تازه به طور همیشگی دریافت ناکامل ما را تغییر می‌دهند.
این زندگی - توجه به این زندگی و تعهد به معنادارکردن آن با فهم بهتر از خودمان، تاریخ‌مان، پیشرفت‌های عقلانی و هنری مان و نگرش کسانی که با ما متفاوت اند.
ارزش‌های اخلاقی - پژوهش روی انواع اشخاص، قوانین اجتماعی و سیاسی اخلاقیات و رفتار، قضاوت دربارهٔ آنها بر پایهٔ توانایی آنها برای بهترکردن زندگی انسان و مسئولیت اشخاص.
ساختن جهان بهتر - تعهد به خرد، تبادل آزاد اندیشه‌ها، نیک‌خواهی و تحمل نظرات. ترقی با ساختن جهانی بهتر برای خودمان و فرزندانمان.
---------------------------------------------------

جمع آوری از یادداشت های مختلف

سکولار از کلمه لاتین سکولا میباشد که معنی خاصی برای ان یافت نشد ولی سکولا - سکولاریوم به معنای همیشه همشیگی (برای همیشه) است
دگر مرد رهي ميان خون بايد رفت
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاي به ره بنه دگر هيچ مپرس
خود راه بگويدت كه چون بايد رفت
Last Edit: 9 years, 10 months ago by Assar.
The following user(s) said Thank You: آريا , اکبر, anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 9 years, 10 months ago #9696

  • حسین
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • گر به خود آیی به خدایی رسی به خودآ
  • Posts: 374
  • Karma: 0
آقای آریای عزیز

پس این مطالب را که نوشتم اشتباه است



با تمرکز این مطالب را یافتم

ذن درک نفس به نفس است آرامش وصف نشدنی است بلکه تجربه نفسانی ورای اندیشه در هر چیزی نه علم است نه فلسفه بلکه تمرکز است فقط و فقط

صفای باطنی است که به راهی منتهی نمی شود وسیله است برای تمرکز بله به هیچ چیز نه معاد نه خدا نهبشر و نه هر چیز دیگری فکر نمی شود

اولش سیاهی است آخرش روشن بینی است که قابل وصف نیست نمی دانیم این روشن بینی چیست واقعیتی که فقط من درکش میکنم قدرت وصفش را به دیگران ندارم
خودشناسی آن از بیرون است در خود ذن نیست یعنی نتیجه اش شناخت است
ذن خود چیزی نیست هیچ و هیچ فقط اینکه به قوای دست پیدا می شود بوسیله همین تمرکز نتیجه این شناخت قوا در جسم مانند تیزی چشم تیزی ذهن

ذن اندیشه سفید در تمرکز که نتیجه آن روشن بینی است
پس واقعیت دارد اما واقعیتش در هنگام نتیجه مشخص می شود نه در خود تمرکز که تمرکز وسیله است برای نتیجه
کوشش من در ذن روشن بینی است واقعا وسیله است نه علم است نه فلسفه و نه هر چیز دیگری فقط و فقط وسیله است واقعا غیر از وسیله هیچ دیگری نمی توانیم بنامیم چون به تفکری پایبند نیست
بله این همان ذن است ذن من ذن تو ذن ما ذن بودا ذن الن واتس و غیره

پس ذن من تجربه من در تمرکز است که نهایتش شناخت نفس است

واقعیت دارد اما واقعیتش از خود تمرکز بیرون آمده نه از اعتقاد و یا دانشی

این ذن فقط تجربه ای است که تا شخص تجربه نکند نمی تواند آن را به دیگران انتقال دهد و نمی تواند از تجربه دیگران آن را بفهمد

و در نهایت ذن سکولاری نیست ربطی به سکولار ندارد مقوله ای است تنها برای خودش وسیله ای است برای تمرکز فقط و فقط و فقط

پاینده باشید استاد فک کنم مطلب روشن شد

درست است یا نه راهنمایی بفرمایید

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 9 years, 10 months ago #9697

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
استاد عطار عزيز درود بر شما
ممنونم از اينكه استادي چون شما مطالب اين بنده حقير را ملاحظه كرده و ما را در اين امر راهنمايي مي كند.فقط از جهت محك آموخته هاي خويش عرض مي نم كه منظور حقير از كلمه « مكتب » همان راه و روش و شيوه آموزش است.نه معنايي كه عانه مردم در ذهن خود از جنبه مذهبي دارند. مثلا در دوران قديم مدرسه ها را مكتب مي ناميدند. نظر بنده اين برداشت از اين كلمه بود.با زهم تشكر مي كنم و ديده منت دارم.پاينده باشيد.
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: Assar, اکبر, anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 9 years, 10 months ago #9698

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
حسين عزيز درود بر شما
اتفاقا شما به تعريفي كه مي خواستيد رسيديد.
چون اگر دقت كنيد آن برداشتي از ذن كه الان در كونگ فوتوا مطرح مي شود به همين معني است كه شما مي گوييد.
در تعريف ذن مي گويند: در بحر تفكر فرو رفتن و به ارامش و روشن بيني رسيدن، و شما گفته ايد:
[color=#ff0000]ذن درک نفس به نفس است آرامش وصف نشدنی است بلکه تجربه نفسانی ورای اندیشه در هر چیزی نه علم است نه فلسفه بلکه تمرکز است فقط و فقط
صفای باطنی است وسیله است برای تمرکز .
اولش سیاهی است آخرش روشن بینی است که قابل وصف نیست نمی دانیم این روشن بینی چیست واقعیتی که فقط من درکش میکنم قدرت وصفش را به دیگران ندارم
[/color]
اگر دقت كنيد بعضي از كلمات شما را من حذف كرده ام. اما اين تعريف كه الان شما داريد نزديك است به تعريف بالا.باز از گفتار شما من سطوري را نقل مي كنم و اضافات را حذف مي كنم.
ذن خود چیزی نیست هیچ و هیچ فقط اینکه به قوای دست پیدا می شود بوسیله همین تمرکز نتیجه این شناخت قوا در جسم مانند تیزی چشم تیزی ذهن.
ذن اندیشه سفید در تمرکز که نتیجه آن روشن بینی است
پس واقعیت دارد. تمرکز وسیله است برای نتیجه
کوشش من در ذن روشن بینی است واقعا وسیله است نه علم است نه فلسفه و نه هر چیز دیگری فقط و فقط وسیله است واقعا غیر از وسیله هیچ دیگری نمی توانیم بنامیم .

باز اين تعريف بالا نزديكتر است .
پس ذن من تجربه من در تمرکز است که نهایتش شناخت نفس است. واقعیت دارد اما واقعیتش از خود تمرکز بیرون آمده نه از اعتقاد و یا دانشی.
این ذن فقط تجربه ای است که تا شخص تجربه نکند نمی تواند آن را به دیگران انتقال دهد و نمی تواند از تجربه دیگران آن را بفهمد.

باز اين تعريف خوب و نزديك است. پس در كل شما چيزي را كه مي خواتيد يافتيد.يعني اين معاني به منظور شما نزديكتر است.و اين همان معني از ذن است كه الان بكار برده مي شود.
پاينده باشيد.
گنگ خواب ديده

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 9 years, 10 months ago #9699

  • آريا
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • ازاد زندگي كن ، سربلند بمير
  • Posts: 512
  • Karma: 5
حسين آقاي عزيز با درود مجدد
مطلبي كه من فراموش كردم بگويم آن است كه شما اصلا مقوله ذن را از بحث سكولاريسم و مانند آنها جدا كن.هيچ ارتباط بين سكولاريسم و ذن وجود ندارد. ذن همانطوركه شما فهميده ايد ، در بحر تفكر فرو رفتن و به ارامش و روشن بيني رسيدن است. و اين ارامش هيچ ربط يبه سكولا ربودن يا مذهبي بودن نداردو ذن دين نيست. به زبان عاميانه، ذن راهي براي حل مشكلاتي است كه بشر با خودش دارد. و شروع حل اين مشكلات هم همان تمركز جهت يافته اي است كه شما درك كرديد.استاد ذن تمركز شاگرد را روي مسائلي جلب مي كند كه قصد حل آنها را دارد و به مرور شخص به روشن بيني مي رسد.پاينده باشيد
گنگ خواب ديده
The following user(s) said Thank You: Assar, anattawa

باسخ‌به: گفتگوی همراهان 9 years, 10 months ago #9700

  • حسین
  • OFFLINE
  • Platinum Boarder
  • گر به خود آیی به خدایی رسی به خودآ
  • Posts: 374
  • Karma: 0
بله جناب آریای گرامی
نگاه کردم به 9625 پاسخ دادید

تشکر چشم مطالعه میکنم

فقط ماندم خروجی این شناخت چه شناختی است که همه واقعیتها را می بیند و حس می کند و به واقع میرسد در حالی که شناخت واقعیت و درک واقعیت فقط و فقط از طریق متعارف شرعی است ماندم که کسی که در ذن میرود بودا باشد یا مسلمان کافر باشد یا مسیحی همه و همه در یک چیز مشترک هستند همه به واقعیت میرسند و جواب نایافته های خود را میگیرند چگونه این اندیشه تجربه شده است که دین و اهلبیت به آن گوشزد نکرده مرتاض با ریاضت ذنگرا با ذن یوگا با تمرکز همه و همه این واقعیت را لمس میکنند (استاد دارم برای خودم تمرین می کنم و هم برای دیگران پرسش قصدم جواب دادن شما نیست) بعد با این شناخت بگویم به شناخت نفس رسیدیم خوب اگر چنین بود پس انبعاث رسل برای چه بود ما را به حال خودمان میگذاشتند ما راه را پیدا میکردیم پس لاشک و لاریب در شناخت نقص داریم آیا شناخت قوای نفس مگر شناخت کامل خود است یعنی اگر نیرویهایی را بتوانم با تمرکز بشناسم و به کار ببندم قطاری را نگه دارم حریفم را با نگاه تند خودم ضربه ناکت کنم ذهن حریفم را بخوانم و... مگر همه اینها شناخت حقیقت آدمی است خیر اینها گوشه ای از واقعیت شناخت آدم است یعنی قوای درونی اما ماهیت خودم را چگونه می شناسم خوب این را اصلا نمی توانم بشناسم که من کی هستم چون مخلوقم و این قدرت را ندارم فقط به اندازه عقلم می فهمم درکم کم است لذا نمی توانم بفهمم کی هستم این نیست که مثل اینکه از خواب بیدار شوم و بعد به خودم بیاییم این من هستم که چنین خوابی وجود ندارد مگر در سایه معرفت نفس آنهم از طریق متعارف دینی که بلاترین شناختها همان شناختی است که اهلبیت سفارش کردند و بس بقیه اش جهل است و جهل توهم است و توهم الا دست یابی به اندک نیروی جسمانی که در سایه ریاضت و تمرکز به دست میاید که از مقوله شناخت واقعی خیلی به مراتب پایین تر است و اصلا قابل برابری نیست مانده ام این چه شناختی است اگر فطرت است که فطرتم من را به همان واقعیت راهنمایی میکند که ما یک حجت درونی داریم و همان عقل ماست که اگر بخواهد مجاهدت بکند در سایه این جهاد نفسانی خدا توفیق ارائه طریق میکند و اگر بخواهیم به حجت بیرونی که انبیاء و اهلبت باشند خوب این هم مشخص است که در سایه اطاعت از این بزرگواران راه مشخص است پس یقیه غیر از عقل و نقل هرچی هست توهم است توهم جهل است جهل.

این مطالب فعلا به ذهن بنده آمده تا تحقیق و مطاله ای دراین باره بنمایم

بدرود
The following user(s) said Thank You: anattawa
Time to create page: 0.39 seconds