آناتوآي عزيز درود بر شما
من سوالي از شما دارم و ازتمام همراهان علاقمند هم دعوت مي كنم اگر مايلند به اين سؤال پاسخ بدهند.
سوال من اين است : دانشمندان در باره آفرينش جهان بردو عقيده اند.1- اينكه جهان قديم و ازلي است. يعني افرينشي دركار نبوده.2- جهان حادث و جديد است. بر اين مبنا دنيا يك روزي به وجود آمده و يك روزي هم از بين خواهد رفت.با توجه به اينكه اكثريت انسانها با عقيده دوم موافقند و يافته هاي دانشمندان هم اين مطلب را تأييد مي كند و حتي در ايات قران هم مرتبا تكرار شده كه خدا خالق جهان و انسان است. حال يك سؤال مطرح مي شود و آن هم اين است.
اگر ما مطابق فرمايش قران قبول كنيم كه خالق خداست و يك روزي اين خلقت شروع شده، معني اين حرف ان خواهد بود كه خداي متعال افرينش را از يك واحد زماني خاص به مقياس ما شروع كرده. مثلا درفلان ميليارد سال قبل. و قبل از ان افرينشي دركار نبوده. حال پرسش اصلي اين است: خدا در ان زمان مشغول به چه كاري بوده؟ چكار مي كرده؟ و چرا ان زمان چيزي نمي افريده ؟ چرا يكدفعه به فكر خدا رسيد كه گنج نهان است و بايد شناخته شود؟ چرا از اول اين فكر را نداشت؟ البته ايات قران در يكجا مي گويد خدا هر روز در انديشه كاري است ويكجا مي گويد خدا اين جهان را از هيچ افريد.« اسمانها مانند دود بودند و ما خلقت را گسترش مي دهيم» بنده حقيقتا گيج شده ام. ايا كسي مي تواند به اين سؤال پاسخ بدهد؟ بنده چسب زده را راهنماي كنيد ممنون مي شوم.