به کانون ورزشی و پرورشی تن و روان خوش آمدید
   KUNG FU TO'A   -   کونگ فو توآ 
قوی شو به برترین نیروها و تواناترین اندیشه ها
 برای رسیدن به معشوق بایستی عاشق بود
آموزش کونگ فو توآ بوسیله استاد مصطفی جلیل زاده

 

You are here شما اینجا هستید: سالن گفتگوی فلسفه و عرفان توآ
میهمانِ, گرامی، خوش آمدید!
نامِ کاربری گذرواژه: به‌خاطر داشته باش

ذن و فلسفه آن
(1 ، بازدید کننده) (1) میهمان

نامِ بحث: ذن و فلسفه آن

باسخ‌به: آناتاوا: 12 سال, 11 ماه قبل، #347

  • Mostafa Jalilzadeh
  • غایب
  • Administrator
  • تعدادِ ارسال‌ها: 1806
  • کارما (امتیازِ ویژه): 150
با درود،
آقای بااوسی گرامی، میدانم که فراموش کرده اید، ولی دوست عزیز سعی که عادت کنی، منبع نوشته و نویسنده ی آنرا لطفا ذکر کنید. حتی اگر آن شخص طرف مستقیم صحبت شما باشد. این حداقل سپاس و قدردانی میتواند باشد.
متشکرم.
تشکر کننده گان: Mohsen Torkaman, mohsen baoosi, Assar, Delete, سیمرغ

باسخ‌به: آناتاوا: 12 سال, 11 ماه قبل، #350

  • mohsen baoosi
  • غایب
  • Expert Boarder
  • تعدادِ ارسال‌ها: 100
  • کارما (امتیازِ ویژه): 0
با سلام به شما استاد گران قدر
استاد با عرض معذرت فراموش کردم نام منبع را بنویسم
منبع:کتاب آناتاوا استاد جلیل زاده
تشکر کننده گان: Mostafa Jalilzadeh, Delete

باسخ‌به: ذن 12 سال, 11 ماه قبل، #353

  • Assar
  • غایب
  • Administrator
  • تعدادِ ارسال‌ها: 414
  • کارما (امتیازِ ویژه): 27



همراه رحیمی
ذن از همان ابتدا آموزش داده میشود و تحولات آن تدریجی است، حرکت‌های صحیح تکنیکی یکی‌ از عوامل تنظیم رابطه تن‌ به روان است، چگونه؛
برای اینکه بتوانیم درک آشنا تری داشته باشیم نگاهی اجمالی به دراویش و طریقه دست یابی‌ آنان به خلسه، و یا جوکی‌ها در هند، و همچنین کشیش‌های بودأیی میتواند کمکی‌ باشد، البته توجه داشته باشید هیچ کدام تعریف دست یابی‌ به آنچه ما به عنوان ذن میگویم نیست بلکه شناخت از این مکاتب کمک به درک ما از ذن توآ مینماید، و تفاوت آن. چنین مکاتب از ذن ساکن (استاتیک) بهره میگیرند، تمرکز در یک نقطه.
حال که تا اندازه‌ای مختصر به ذن ساکن آشنا شدیم می‌پردازیم به ذن توآ، در توآ ذن متحرک است (تمرکز و تحرک= سیال = داینامیک) بر همین اصل است که گفته شده "جوشش تن‌ به روان".
تمرکز از تنفس شروع میشود و از نای و استاد فرمان به ذنآی میدهد، و همراه را دعوت به کنترل، خصوصا تنفسی مینماید البته برای مبتدی این مساله بیشتر در رابطه با تنفس است.
به تدریج تمرکز تکنیکی فشرده و پیش رفته تر میشود و تمرکز سیال در هنگام اجرا تکنیک‌ها انجام میپذیرد (جوشش تن‌ به روان) به طوری که این ارتباط به‌‌ دیگران انتقال می‌یابد (خودآگاه و ناخوداگاه) و این جوشش برای دیگران ملموس میگردد، که این عاملی است برای هماهنگی‌ و همراهی. مرحله خودآگا یی مداوم جوشش روان است (راهبر)، خلأیی در نهایت توان سرد و جوشان........................
برای آگاهی‌ بیشتر در این مورد به بحث درمورد دورانها توجه نماید.

kungfutoa.ca/index.php/fa/forum-3/2/333
امید است مطلب برایتان مفید باشد.

فاصله الف تا ب بسیار کوتاه است دو خط موازی است، درمیان جوشش دارد، سکون اول "(ا=الف)گر‌ بخود ایی".......جوشش (تصویر پر رنگ)..........." بخود ا" بازگشت به خود.
پایدار باشید
دگر مرد رهي ميان خون بايد رفت
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاي به ره بنه دگر هيچ مپرس
خود راه بگويدت كه چون بايد رفت
آخرین ویرایش: 12 سال, 11 ماه قبل، نویسنده : Assar.

باسخ‌به: دوران ها 12 سال, 11 ماه قبل، #362

  • hamrah
  • غایب
  • Fresh Boarder
  • تعدادِ ارسال‌ها: 1
  • کارما (امتیازِ ویژه): 0
سلام و تشکر دکتر جان، بخاطر این توضیحات کامل و علمی.
تشکر کننده گان: Jamshid

باسخ‌به: فلسفه 12 سال, 11 ماه قبل، #383

  • Assar
  • غایب
  • Administrator
  • تعدادِ ارسال‌ها: 414
  • کارما (امتیازِ ویژه): 27
همراه رحیمی، اگر بر آنچه به شما خوانده شده، ایمان دارید، پس چرا مطرح می‌کنید، که این نشانه راستی‌ نیست، و اگر بر آن کلام پرسشی هست از خود ایشان بپرسید، که چرا چنین میگویند، از قبل به شما خوانده شد سوال پیش در جواب.

بر هر کلامی می‌باید تفکری داشت، پویا باشید، سکون تلخ است، تلخی‌ مسممیت روان.

-----------------------------
سلام
استاد خواستم مفهوم این جمله رو برام توضیح بدین
آگا بارسا مهرآئین برژف جهان معنا تاکیون توبرتا
البته اگر غلط املاییی دارم یا کلمه ای رو اشتباه نوشتم راهنمایی کنید تشکر
---------------------------------
سلام
متن رو از یکی از اساتید قدیمی شهرستان خودم گرفتم معنای این رو این چنین گفت خواستم توضیحات بیشتر رو از شما بپرسم
البته شاید از نظر املایی غلط نوشته باشم چون خیلی سریع تلفظ میکرد
معنیش رو اینطوری گفت
ره یافته بسوی فرازمندی جاودان؛ سوگند نگاه ؛ سوگند چشم
---------------------------------
دگر مرد رهي ميان خون بايد رفت
از پاي فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاي به ره بنه دگر هيچ مپرس
خود راه بگويدت كه چون بايد رفت
آخرین ویرایش: 12 سال, 11 ماه قبل، نویسنده : Assar.
تشکر کننده گان: Mohsen Torkaman, Jamshid

باسخ‌به: فلسفه 12 سال, 11 ماه قبل، #385

  • سیدمحمدحسینی
  • غایب
  • Expert Boarder
  • رهایی از زمان
  • تعدادِ ارسال‌ها: 135
  • کارما (امتیازِ ویژه): 1
آقای جمشید عزیز من توضیحات بیشتر رو میخواستم که کجا واستفاده میشه و چه زمانی و چگونه اخه اولین باره همچین جمله ا ی رو شنیده بودم خواستم توضیحات کامل تر و روشن تر رو از زبان استاد بشنوم نه شما
راست قامت به ایست و دراقیانوس پرتلاطم زندگی موج سواری کن
این صفحه در: 0.48 ثانیه ایجاد شده است